رمان
#رمان
#دختر_خوش_شانس
#BTS
#part:28
*ویو جونگکوک*
شک باحاله بهمون وارد شد واقعا کنجکاوم ببینم شخصیت واقعی سارا چطوره یعنی دیگه قرار نیس سرد باشه وای خیلی خوب میشه
خب من آماده شدم و از اتاقم زدم بیرون دیدم بقیه اعضا هم آماده شدن
تقریبا ۵ دقیقه منتظر موندیم که سارا از اتاقش بیرون اومد
هممون مبهوت و مات برده بهش نگاه میکردیم
اون
اون
اون واقعا خوشکل شده بود،درسته خیلی ساده بود اما استایلش مدل موهاش و آرایش ملایمی که کرده واقعا بهش میومد
خیلی خوشکل شده بود اون برا اولین بار اینطور تیپ میزد
همیشه ی لباس عادی میپوشید تیپ نمیزد واقعا بیخیال بود و صورتش همیشه خسته و ناراحت بود
اما الان طوری داره میدرخشه انگار خورشید بعد از شب های طولانی ای طلوع کرد
خوشحالم که دیگه مثل قبل ناراحت نیست
جونگکوک:تو خیلی خوشکل شدی
تهیونگ:قشنگ مثل خورشید میدرخشی
جین:مثل یک تیکه ماه شدی
جی هوپ:فوق العاده شدی
شوگا:واقعا زیبایی
جیمین:من دیگه باور ندارم که کیوتم،تو خیلی کیوت تر از منی
نامجون:زیباییت قابل تحسینه
سارا که معلوم بود خجالت زده شده بود هول هولکی جواب داد
سارا:من برم عوض کنم
هممون:نه ی لحظه وایسا بیا اینجا
سارا:مرسی بابت تعریف هاتون فقط من یکم خجالت کشیدم،شما که از من خوشکل ترید
هممون:ممنون
سارا:خب پس از این به بعد همش قراره باهم تیپ بزنیم،حالا بریم؟
همه:بریم
رفتیم و سوار ون شدیم سارا هم رفت قسمت راننده همینکه خواست رانندگی کنه تهیونگ گفت
تهیونگ:امروز رو شما استراحت کن رانندگی با منه
سارا:ولی من میتونم
تهیونگ:مثلا من جنتلمنم
سارا:اها اوکی
تهیونگ رفت و رانندگی کرد و سارا جلو نشست ما هم پشت،ی آدرسی رو نشون تهیونگ داد و بهش گفت بره اونجا
بهمون نگفت کجا فقط داشت به تهیونگ میگفت
جونگکوک:نمیخوای بگی میخوایم کجا بریم؟
سارا:جای قشنگیه
جونگکوک: اوکی
من دیگه بی صدا نشستم و گوشیم رو گرفتم و با گوشیم ور رفتم چون میدونستم شخصیت سارا هرطور هم باشه لجبازیش تغییر نمیکنه
پس بهتره اذیت نکنم
*ویو سارا*
راه یکم طولانی بود اما بهشون نگفتم کجا که خوشحال بشن
راستش میخوام ببرمشون...
بچه ها میدونم کمه اما میخوام برم بیرون اومدم دوباره پارت میزارم
حمایت کنید مرسی.
اسلاید دوم:لباس سارا
#دختر_خوش_شانس
#BTS
#part:28
*ویو جونگکوک*
شک باحاله بهمون وارد شد واقعا کنجکاوم ببینم شخصیت واقعی سارا چطوره یعنی دیگه قرار نیس سرد باشه وای خیلی خوب میشه
خب من آماده شدم و از اتاقم زدم بیرون دیدم بقیه اعضا هم آماده شدن
تقریبا ۵ دقیقه منتظر موندیم که سارا از اتاقش بیرون اومد
هممون مبهوت و مات برده بهش نگاه میکردیم
اون
اون
اون واقعا خوشکل شده بود،درسته خیلی ساده بود اما استایلش مدل موهاش و آرایش ملایمی که کرده واقعا بهش میومد
خیلی خوشکل شده بود اون برا اولین بار اینطور تیپ میزد
همیشه ی لباس عادی میپوشید تیپ نمیزد واقعا بیخیال بود و صورتش همیشه خسته و ناراحت بود
اما الان طوری داره میدرخشه انگار خورشید بعد از شب های طولانی ای طلوع کرد
خوشحالم که دیگه مثل قبل ناراحت نیست
جونگکوک:تو خیلی خوشکل شدی
تهیونگ:قشنگ مثل خورشید میدرخشی
جین:مثل یک تیکه ماه شدی
جی هوپ:فوق العاده شدی
شوگا:واقعا زیبایی
جیمین:من دیگه باور ندارم که کیوتم،تو خیلی کیوت تر از منی
نامجون:زیباییت قابل تحسینه
سارا که معلوم بود خجالت زده شده بود هول هولکی جواب داد
سارا:من برم عوض کنم
هممون:نه ی لحظه وایسا بیا اینجا
سارا:مرسی بابت تعریف هاتون فقط من یکم خجالت کشیدم،شما که از من خوشکل ترید
هممون:ممنون
سارا:خب پس از این به بعد همش قراره باهم تیپ بزنیم،حالا بریم؟
همه:بریم
رفتیم و سوار ون شدیم سارا هم رفت قسمت راننده همینکه خواست رانندگی کنه تهیونگ گفت
تهیونگ:امروز رو شما استراحت کن رانندگی با منه
سارا:ولی من میتونم
تهیونگ:مثلا من جنتلمنم
سارا:اها اوکی
تهیونگ رفت و رانندگی کرد و سارا جلو نشست ما هم پشت،ی آدرسی رو نشون تهیونگ داد و بهش گفت بره اونجا
بهمون نگفت کجا فقط داشت به تهیونگ میگفت
جونگکوک:نمیخوای بگی میخوایم کجا بریم؟
سارا:جای قشنگیه
جونگکوک: اوکی
من دیگه بی صدا نشستم و گوشیم رو گرفتم و با گوشیم ور رفتم چون میدونستم شخصیت سارا هرطور هم باشه لجبازیش تغییر نمیکنه
پس بهتره اذیت نکنم
*ویو سارا*
راه یکم طولانی بود اما بهشون نگفتم کجا که خوشحال بشن
راستش میخوام ببرمشون...
بچه ها میدونم کمه اما میخوام برم بیرون اومدم دوباره پارت میزارم
حمایت کنید مرسی.
اسلاید دوم:لباس سارا
۳.۶k
۰۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.