Part³
Part³
اومد نزدیکم و چاقو رو برد توی موهام..موهامو با چاقو نوازش میکرد.صورتشو نزدیکم کرد.دوباره باهم یک سانت فاصله داشتیم
_ولی الان نمیتونی چیزی بهم بگی هوم؟(پوزخند)
+....
_یه فوش کوچولو هم نمیتونی(نیشخند)
یدونه از دکمه لباسمو باز کرد و با چاقو روی شونم ❌ کشید.آروم آروم اشک میریختم و اون خیلی عادی داشت میخندید
_یه یادگاری از طرف من برای تو.آها راستی یه سوپرایز برات دارم
در باز شدش و لیا...(خواهر کوچیکش)رو انداختن توی اتاق و درو بستن
_خواهرتم مثل خودت جذابه(پوزخند)
+اونو ولش کن(داد)
_داد میکشی برای من؟(داد)
با دستش موهامو گرفت و کشید و منم جیغ میزدم
_خفه شوووو(داد)
+لطفا ولش کن(گریه)
_(خندهبلند)اگه نکنم؟
+....
"ولش کن...
_من؟
"نه عمم
_پررو(داد)
+...لطفا ولش کن..اون بچس هنوز...
_¹⁹ سالشه اونوقت کوچیکه؟؟؟؟
+.....
_(کتکش زد(اتو))تو یه دقیقه خفه شو
+منکه حرفی نزدم....
_ولی الان زدی(داد)
لایک:³⁵
کامنت:³⁵
اومد نزدیکم و چاقو رو برد توی موهام..موهامو با چاقو نوازش میکرد.صورتشو نزدیکم کرد.دوباره باهم یک سانت فاصله داشتیم
_ولی الان نمیتونی چیزی بهم بگی هوم؟(پوزخند)
+....
_یه فوش کوچولو هم نمیتونی(نیشخند)
یدونه از دکمه لباسمو باز کرد و با چاقو روی شونم ❌ کشید.آروم آروم اشک میریختم و اون خیلی عادی داشت میخندید
_یه یادگاری از طرف من برای تو.آها راستی یه سوپرایز برات دارم
در باز شدش و لیا...(خواهر کوچیکش)رو انداختن توی اتاق و درو بستن
_خواهرتم مثل خودت جذابه(پوزخند)
+اونو ولش کن(داد)
_داد میکشی برای من؟(داد)
با دستش موهامو گرفت و کشید و منم جیغ میزدم
_خفه شوووو(داد)
+لطفا ولش کن(گریه)
_(خندهبلند)اگه نکنم؟
+....
"ولش کن...
_من؟
"نه عمم
_پررو(داد)
+...لطفا ولش کن..اون بچس هنوز...
_¹⁹ سالشه اونوقت کوچیکه؟؟؟؟
+.....
_(کتکش زد(اتو))تو یه دقیقه خفه شو
+منکه حرفی نزدم....
_ولی الان زدی(داد)
لایک:³⁵
کامنت:³⁵
۱۰.۶k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.