جواب دادم

جواب دادم
جیهوپ: چییییی(داد)
احمق هواست کجا بود مگ‌ من نگفتم مراقبش باشیددددد(عربده)
بادیگارد:......
جیهوپ: زود باشششش(داد)
وسایلی ک روی میزم بود رو همشون رو ریختم رو زمین
جیهوپ:پیدات کنم میکشتم!!!
ات ویو: نشستع بودیم با کای توی اتاقش ک صدای تیر اندازی اومد
کای: چی شد
فهمیدم کار بابام بود
ات: دیدی..دیدی گفتم‌ الان بهتون حمله میکنن وای حالا چیکار کنیم چنتا مرد گنده اومدن ت اتاق و ب کای شلیک‌ کردن منم با دسمال روی دهنم دیگ‌ چیزی نفهمیدم


ات: چشمامو باز کردم دیدم توی صندلی بستع شدع بودم و توی ی اتاق پر از وسایل شکنجه بود خیلی ترسیدم
ک با باز شدن در ب خودم اومدم دیدم بابا بود
ات: هق...بابا غلط کردم هق بابا با ریلکس اومد دستامو باز کرد و فکمو گرف محکم فشار داد
جیهوپ: ب چ حقی با اون مرتیکه رفتی ها(عربده) زبونم لال شدع بود
جیهوپ: حرف بزنننن(عربده)
ات: ا...اون...م..مجبورم..ک..رد دوس..دختر..ش ب..شم
جیهوپ: پس ک اینطور دوس دخترش شدی هاااا( عربده ک چی خنجرش پارع شد🗿)
اومد با ی شلاق کلفت منو زد
جیهوپ: جوری میزنمت ک میزارم مرغای اسمون ب حالت زار بزنن
با هر ضربه ای ک میزد من میشمردم کل بدنم خونی شدع بود بلاخرع با اخرین شلاق دست برداشت
ات: ص..صدو چ..چهلو ..پنج( با صدای لرزون)
اومد منو از بازو هام گرف و برد توی اتاقم و اومد زخمامو‌ پانسمان کرد تعحب کردم ولی ری‌اکشنی نشون ندادم لباسش خونی شدع بود
____________01√2______________
دیدگاه ها (۰)

جیهوپ: دیگ خبری از بغل کردن و بوسیدن نیس رف بیرون شروع ب گری...

بلاخرع جواب دادات: الوجیهوپ: هومات: خوبی؟جیهوپ: مگ مهمعات: م...

_________________01√2_________ ات: بابا اگ من بزرگ شدم میزار...

___________________01√2______زنگ خورد رفتم بیرون ک این کای ن...

پارت چهلو یکصبح**اونیکس:بیدار شدم و ماری هنوز خواب بود پیشو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط