01√2
___________________01√2______
زنگ خورد رفتم بیرون ک این کای نچسب اومد دنبالم
ات: پوفففف چی میخوای
کای: برای جبران کردنت دوس دخترم شو
ات: برو بابا
کای: دیگ خود دانی یا دوس دخترم میشی یا هرروز اذیتت میکنم
ات: پوففففف ب بابام چی بگم ولی اون از کجا میخواد بفهمع: باشع
کای: مبارکع پس دوس دختر قشنگم
ات: عیششش چندش
کای: دلتم بخواد همع دلشون میخواد دوس دخترم باشم
ی خنده ای کردم
ات: جرررر کسی توی رو مخ رو تحمل میکنع
کای: همع
ات: اره تو راس میگی چ عجب اون پفیوزا نیسن
کای ی قهقهای بلند کرد
ات: چیع چتع؟
کای: منظورت جکسون و مایکل و مین هو؟(خنده)
ات: اره همون خنگولا
کای: بهشون گفتم نیان میخوام با دوس دخترم تنها باشم
ی چشم قره براش رفتم
کای: بیا شیر کاکائو گرفتم
ات: مرسی.....ولی ت از کجا میدونی ک من شیر کاکائو دوس دارم
کای: خب معمولاً همهی دخترا شیرکاکائو دوس دارن
ات: هوم
چند ساعت بعد: پوفففف اخه ریاضی چی دارع عیشششش وسایلامو جمع کردم ک کای اومد پشت سرم
کای: میرس کجا؟
ات: خونه دیگ
کای: برسونمت
ات: نه بابام میاد دنبالم
کای خم شد و گونمو بوسید
کای: خدافظ(رفت)
ات: پسره پفیوز چندش منتظر بابا بودم خیلی ذوق داشتم
جیهوپ: توی راه خیلی ذوق داشتم نمیدونم چرا اتو دیدم ک اومد بغلم کرد
ات: سلام بابایییی
جیهوپ: سلام(خنده)
خب امروز چطور بود؟
ات: خوب بود
جیهوپ: ب حرفای معلم گوش دادی؟
ات: اره فردا امتحان داریم عایش روز اول مدرسع میخوان امتحان بگیرن
جیهوپ: قر نزن دیگ باید درساتو بخونی
رسیدیم عمارت از ماشین پیاده شدم رفتم ت اتاقم و لباسمو عوض کردم و رفتم پایین
جیهوپ: کتاباتو بیار
ات: خستمع..
جیهوپ: پاشو میگم(داد)
حرصی پا شدم رفتم کتابامو اوردم و دادم دستش
همه چیمو چک کرد
جیهوپ: خوبه افرین حالا میخوام ازت بپرسم
ات: پوفففف باشع
ازم سوال پرسید همشون درس بود ب جز اخری
ات: من نمیدونستم
جیهوپ: چرا درساتو نخوندی هااا(داد)
کولم کرد گذاش رو پاهاش و اسپنک محکمی رو باسنم میزد فک کنم تا ۲ روز قرمز باشه
ات: اییی
جیهوپ: این سوالو ۱۰ صفحه ازش مینویسی
ات: چی من نمیتونم
جیهوپ: نشنیدی چی گفتم زود باش برو
کتابامو حرصی جمع کردم و رفتم بالا ۱۰ صفحه از این سوال کوفتی نوشتم خیلی گشنم بود ک در اتاق باز شد
جان: بیا شام بخور نوشتی؟
ات: اره
رفتیم پایین روی میز نشستیم
جیهوپ: بیا رو پاهام بشین رفتم روی پاهاش نشستم
ات: باباچرا میزاری من روی پاهات بشینم
جیهوپ: چون دوست دارم
غذامونو خوردیم و رفتیم بالا روی تخت دراز کشیدم
جیهوپ: هر چق میخواسم بخوابم نتونستم پوففف من بدون بغل ات نمیتونم رفتم توی اتاقش دیدم داش گریع میکرد
جیهوپ: ات..ات چی شدع چرا گیرع میکنی
ات: هق من میخوام بغل خودت بخوابم
اتو بغل کردم و روی تخت خوابیدم..
______________01√2____________
زنگ خورد رفتم بیرون ک این کای نچسب اومد دنبالم
ات: پوفففف چی میخوای
کای: برای جبران کردنت دوس دخترم شو
ات: برو بابا
کای: دیگ خود دانی یا دوس دخترم میشی یا هرروز اذیتت میکنم
ات: پوففففف ب بابام چی بگم ولی اون از کجا میخواد بفهمع: باشع
کای: مبارکع پس دوس دختر قشنگم
ات: عیششش چندش
کای: دلتم بخواد همع دلشون میخواد دوس دخترم باشم
ی خنده ای کردم
ات: جرررر کسی توی رو مخ رو تحمل میکنع
کای: همع
ات: اره تو راس میگی چ عجب اون پفیوزا نیسن
کای ی قهقهای بلند کرد
ات: چیع چتع؟
کای: منظورت جکسون و مایکل و مین هو؟(خنده)
ات: اره همون خنگولا
کای: بهشون گفتم نیان میخوام با دوس دخترم تنها باشم
ی چشم قره براش رفتم
کای: بیا شیر کاکائو گرفتم
ات: مرسی.....ولی ت از کجا میدونی ک من شیر کاکائو دوس دارم
کای: خب معمولاً همهی دخترا شیرکاکائو دوس دارن
ات: هوم
چند ساعت بعد: پوفففف اخه ریاضی چی دارع عیشششش وسایلامو جمع کردم ک کای اومد پشت سرم
کای: میرس کجا؟
ات: خونه دیگ
کای: برسونمت
ات: نه بابام میاد دنبالم
کای خم شد و گونمو بوسید
کای: خدافظ(رفت)
ات: پسره پفیوز چندش منتظر بابا بودم خیلی ذوق داشتم
جیهوپ: توی راه خیلی ذوق داشتم نمیدونم چرا اتو دیدم ک اومد بغلم کرد
ات: سلام بابایییی
جیهوپ: سلام(خنده)
خب امروز چطور بود؟
ات: خوب بود
جیهوپ: ب حرفای معلم گوش دادی؟
ات: اره فردا امتحان داریم عایش روز اول مدرسع میخوان امتحان بگیرن
جیهوپ: قر نزن دیگ باید درساتو بخونی
رسیدیم عمارت از ماشین پیاده شدم رفتم ت اتاقم و لباسمو عوض کردم و رفتم پایین
جیهوپ: کتاباتو بیار
ات: خستمع..
جیهوپ: پاشو میگم(داد)
حرصی پا شدم رفتم کتابامو اوردم و دادم دستش
همه چیمو چک کرد
جیهوپ: خوبه افرین حالا میخوام ازت بپرسم
ات: پوفففف باشع
ازم سوال پرسید همشون درس بود ب جز اخری
ات: من نمیدونستم
جیهوپ: چرا درساتو نخوندی هااا(داد)
کولم کرد گذاش رو پاهاش و اسپنک محکمی رو باسنم میزد فک کنم تا ۲ روز قرمز باشه
ات: اییی
جیهوپ: این سوالو ۱۰ صفحه ازش مینویسی
ات: چی من نمیتونم
جیهوپ: نشنیدی چی گفتم زود باش برو
کتابامو حرصی جمع کردم و رفتم بالا ۱۰ صفحه از این سوال کوفتی نوشتم خیلی گشنم بود ک در اتاق باز شد
جان: بیا شام بخور نوشتی؟
ات: اره
رفتیم پایین روی میز نشستیم
جیهوپ: بیا رو پاهام بشین رفتم روی پاهاش نشستم
ات: باباچرا میزاری من روی پاهات بشینم
جیهوپ: چون دوست دارم
غذامونو خوردیم و رفتیم بالا روی تخت دراز کشیدم
جیهوپ: هر چق میخواسم بخوابم نتونستم پوففف من بدون بغل ات نمیتونم رفتم توی اتاقش دیدم داش گریع میکرد
جیهوپ: ات..ات چی شدع چرا گیرع میکنی
ات: هق من میخوام بغل خودت بخوابم
اتو بغل کردم و روی تخت خوابیدم..
______________01√2____________
۶.۳k
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.