عشق فراموش نشدنی☯
عشق فراموش نشدنی☯
ᴜɴғᴏʀɢᴇᴛᴛᴀʙʟᴇ ʟᴏᴠᴇ♡
"ᴘᴀʀᴛ 𝟾"
کوک : دیشب........
(برگردیم به دیشب وقتی ا/ت مست بود😂😐🗿)
کوک : تو اتاقم بودم که ا/ت امد داخل
ا/ت : هووی شما کی هستی و تو اتاق من چی میخوای
کوک : ا/ت هالا خوبه
ا/ت خوب من از خوبم خوب ترم
کوک : تو مستی
ا/ت : مست، مست من مست عشقم اره من مستتتتتتتتتتتت عششششششششششقمممممممممممممم
کوک : کر شدم اروم تر هی
ا/ت رفت لب پنجره (داره بارون میاد)
ا/ت : چرا گریه میکنی گریه نکن همه چی درست میشه
کوک : ا/ت صبر کن پنجره و بستم
ا/ت : چرا بستی گم شو اون ور الان بازش میکنم تا فرار کنیم
و کفش پاشنه بلندش و در اوردم و پرت کرد تو پنجره و پنجره هزار تیکه شد
کوک : ا/ت چیکار میکنی
ا/ت : من نبودم اقا خرس بود
کوک : حتما
ا/ت : اون چیه( رفته تو کمد لباسای کوک)
ا/ت : جررررر شرت قلب قلبی داری
کوک : بدش من
ا/ت : نه مال منه
کوک : هننن؟
ا/ت : صبر کن مال خودمم نشونت بدم مال من روش گربس
کوک : نکن شلوارت و در نیار
ا/ت : باش اون چیهههه
کوک : ا/ت بیا بخواب
ا/ت با این لباس ها
کوک : اره
ا/ت : اون هودی و بده یک هودی از کمدم برداشت و جلو من پیراهنش و در اورد و پوشید بعد شلوارشم در اورد و پرت کرد تو کمد من (دوستان لباس زیر داشته)
ا/ت : بیا بغلم بخواب
کوک : چی
ا/ت : بیا دیگه
کوک : ب... باشه
ادامه دارد....
ᴜɴғᴏʀɢᴇᴛᴛᴀʙʟᴇ ʟᴏᴠᴇ♡
"ᴘᴀʀᴛ 𝟾"
کوک : دیشب........
(برگردیم به دیشب وقتی ا/ت مست بود😂😐🗿)
کوک : تو اتاقم بودم که ا/ت امد داخل
ا/ت : هووی شما کی هستی و تو اتاق من چی میخوای
کوک : ا/ت هالا خوبه
ا/ت خوب من از خوبم خوب ترم
کوک : تو مستی
ا/ت : مست، مست من مست عشقم اره من مستتتتتتتتتتتت عششششششششششقمممممممممممممم
کوک : کر شدم اروم تر هی
ا/ت رفت لب پنجره (داره بارون میاد)
ا/ت : چرا گریه میکنی گریه نکن همه چی درست میشه
کوک : ا/ت صبر کن پنجره و بستم
ا/ت : چرا بستی گم شو اون ور الان بازش میکنم تا فرار کنیم
و کفش پاشنه بلندش و در اوردم و پرت کرد تو پنجره و پنجره هزار تیکه شد
کوک : ا/ت چیکار میکنی
ا/ت : من نبودم اقا خرس بود
کوک : حتما
ا/ت : اون چیه( رفته تو کمد لباسای کوک)
ا/ت : جررررر شرت قلب قلبی داری
کوک : بدش من
ا/ت : نه مال منه
کوک : هننن؟
ا/ت : صبر کن مال خودمم نشونت بدم مال من روش گربس
کوک : نکن شلوارت و در نیار
ا/ت : باش اون چیهههه
کوک : ا/ت بیا بخواب
ا/ت با این لباس ها
کوک : اره
ا/ت : اون هودی و بده یک هودی از کمدم برداشت و جلو من پیراهنش و در اورد و پوشید بعد شلوارشم در اورد و پرت کرد تو کمد من (دوستان لباس زیر داشته)
ا/ت : بیا بغلم بخواب
کوک : چی
ا/ت : بیا دیگه
کوک : ب... باشه
ادامه دارد....
۵۴.۷k
۰۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.