قسمت دوم

قسمت دوم




🌅 قسمت ۲: سایه‌های شب
بعد از نابودی شیطان اول، خبر رسید که در پایتخت شیطان دیگر در تاریکی شب کمین کرده.
هانا وارد کوچه‌های باریک شد، جایی که چراغ‌ها خاموش بودند و تنها مه غلیظ همه‌جا را پوشانده بود.
شیطان از پشت سر حمله کرد، اما او با صدای آرام گفت:
«حرکت چهارم: طلوع آرام!»
شمشیرش مثل نور نرم سپیده‌دم، ضربه‌ی دشمن را دفع کرد.
سپس با جهشی سریع ادامه داد:
«حرکت هفتم: شعاع درخشان!»
شمشیرش مثل برق در تاریکی درخشید و دیو را به عقب راند.
اما این فقط آغاز نبردی بزرگ‌تر بود…
ادامه دارد
۵ لایک تا ادامش
دیدگاه ها (۰)

بچه ها یه داستان نوشتم اینم پوستر فصل ۱برو پایین بخونش بعد ن...

این دوتا رو

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط