عشقسیاه

#عشق_سیاه

part27

چونن جلوی اینه بودیم دیدم که قد ته چقد ازم بزرگ تره واقعا حق داره که گردنش درد بگیره

ازم جدا شد و گفتم

_اقای کیم تموم شد

+بله خانم کیم

_کیم؟

+اره دیگه چون قراره به زودی زنم بشی

_(خنده-)
_راستی ته تو نقاش خوبی هستیا

+من؟ چطور؟

_اره چون خیلی خوب بلدی مارکای بنفش و ابی روی بدنم بزاری

+اوووووووووووو (خنده

+اره چون دفتر نقاشیم خیلی بی نقصه

_٠خب دیگه خودشیرینی بسه بریم بخابیم

+باشهههههه

برش بک به صبح

ویوات

بیدار شدم دیدم ته نیست رفتم پایین دیدم لباسای شیکی پوشیده و....

_اقا ته قراره جایی برین؟ 🤨

+عههه اره میخام برم فرودگاه دنبال دوستم

_دوستت؟

+اره از خارج اومده

_باشه

ویو ته

رفتم فرودگاه دنبال کاترینا

و یکم منتظر موندم دیدم کاترینا با یه چمدون داره دست تکون میده منم دست تکون دادم

علامت کاترینا^^

^^تههههههه

منو صدا زد که پرید بغلم و منو محکم بغل مرد ولی من بغلش نکردم و ازم جدا شد

+اوو کاترینا خوبییی

^^عهوممممم(خوشحاللل

+خب دیگه بریم
تو راه ماشین بودم که گفتم

+راستی کاترینا رفتیم عمارت اگه ازت سوالی شد بگو که دوستمی

^^مگه نیستم؟

+هستی منظورم اینه که نگی باهم تو یه مافیاییم عصلا اسم مافیارو نیار

^^خوب حالا تهه

ویوات

داشتم فیلم میدیدم که دیدم ته اومد بدوبدو رفتم پیشش که بغلش کنم اما دیدم یه دختر از در اومد

گفتم

_عامم ته ایشون کی باشن

^^عااا ته خودم میگم. من دوست جونجونی ته هستم وشما؟

_عهههه چ جالب منم دوست دختر ته جونمم

^^چیییی ته ت دوست دختر داریییییی

+خب اره

^^(خنده زورکی... باورم نمیشه ته بیا بیرون کارت دارم
دیدگاه ها (۰)

#عشق_سیاهpart28 ^^(خنده زورکی... باورم نمیشه ته بیا بیرون کا...

#عشق_سیاهpart29^^ببین ته من امروز پیش جانگ سو بودم ==+چییییی...

#عشق_سیاهpart26یهویی شونمو گرفت میخاست مشت بزنه که چشاشو بس...

#عشق_سیاهpart25ویو اتاز کافه رفتم یکم ناراحت بودم چون با ته ...

پسر کوچولوی من پارت : ۷ که دیدم همه وسط خیابون یجامع شدن...ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط