part 5
زوشی
زوشی : زر بزن
ات : همه چی زیر سر اون حرومزادس...اون منو به شکلی که الان میبینی تبدیل کرد..اوما و اپا رو کشت...اوپامو گرفت..و تو اون ساختمون نحسش زندانی کرده*گریه*
داره درمورد چی حرف میزنه؟...
ات : تو هیچی ندیدی...داره ازت به عنوان وسیله استفاده میکنه...
زوشی : خفه شو! فک میکنی حرفاتو باور میکنم؟..8 سال تمام دست راستش بودم
ات : چرا ازش حقیقتو نمیپرسی...خودت فک کن..چرا ما اسم و فامیل داریم؟
زوشی:*شوکه*
ات : ما نمیتونیم حرف بزنیم چطور اسم و فامیل داریم؟
زوشی :.....
راست میگه...تمام کسایی که گرفته بودم..پارک سوجین...کیم هیونا..جانگ هیوک..جئون جونگ کوک و..
همه اینا...
ات : جرمه؟...
زوشی : هوم؟
ات : جرمه؟..جرمه بخوام داداشمو نجات بدم؟
زوشی : *بغض*
ات : اشکال نداره...
زوشی : من ندارم گریه میکنم!ضعیف هم خودتی!
ات : کی گفته کسی که گریه میکنه ضعیفه؟
زوشی :.....
دختره منو بغل کرد...
زوشی : ت..تو هیچی نمیفهمی
ات : تو هم هنوز چیزی ندیدی...ندیدی اون مرد میتونه چه ادم عوضی و بیرحمی باشه...چیزایی دیدم که تو ندیدی...نمیخوام هم هیچ وقت..کسی دردی که کشیدم رو تجربه کنه..عمرتو بخاطر اون حرومزاده هدر نده...معلوم نیس کی میمیریم...عمرمون مثل ابرهای تو اسمون میگذره..
زوشی : میکشمش!...
ات :*لبخند* خدا از دهنت بشنوه
زوشی : اسم برادرت چیه؟
ات : جئون جونگ کوک
زوشی :.....
ات : میشناسیش؟
زوشی :چطور نمیشناسم...بیشتر گونه هارو من شکار کردم..اونی که میگی هم..من شکار کردم..
ات
برگه ای از کیفش در اورد و بهم داد..*شوکه*..چ..چرا...چرا چهرش اینطوری شده
زوشی : تحت شکنجه قرار گرفت
ات : میشه قوی ترین گونه هارو بهم بدی؟
زوشی : فرارین..
ات : کیم تهیونگ 27 ساله، مین یونگی 30 ساله،پارک جیمین 27 ساله...چرا همه اینا بزرگن
زوشی : چون بزرگن
ات : این دیگه چجور جوابیه
زوشی :*خنده*بامزه
ات : نیستم
دستشو به سمتم دراز کرد
زوشی : هوانگ زوشی ان..28 سالمه
ات : چرا حسم میگه چینی هستی
زوشی : چون چینیم
ات : اوم...میخوام اونارو پیدا کنم
زوشی : بری میکشنت..هر چند اونا هم تو سطحتن
ات : چطور
زوشی : لیست سطح ویژه
ات :من که قوی نیستم
زوشی : شکلت گزاشته بری تو لیست سطح ویژه..فک کنم اونا هم اینطور باشن..چون تا حالا ندیدمشون از نزدیک..فقد یکی از دوستام میدونه کیم سوکجین
ات : هوم...
زوشی : حالا میخوای چیکار کنی؟
ات : دنبالشون میگردم
زوشی : هر طور میلته...ولی مواظب باش..فقد من نیستم که گونه های غیر عادی رو شکار میکنه.کیم سوکجین، جانگ هوسوکم هست...اما نگران نباش قوی تر از من نیستن
ات : هوم...
کیفمو رو کولم گزاشتم و بلند شدم...
ات : هی..زوشی...
زوشی : هوم؟
ات : خوشحالم که حرفامو باور کردی...امیدوارم دوستای خوبی برای هم بشیم
زوشی : هی بچه یادت باشه هنوز هیولایی...منم ازشون بدم میاد
ات : هوم*لبخند*
زوشی : زر بزن
ات : همه چی زیر سر اون حرومزادس...اون منو به شکلی که الان میبینی تبدیل کرد..اوما و اپا رو کشت...اوپامو گرفت..و تو اون ساختمون نحسش زندانی کرده*گریه*
داره درمورد چی حرف میزنه؟...
ات : تو هیچی ندیدی...داره ازت به عنوان وسیله استفاده میکنه...
زوشی : خفه شو! فک میکنی حرفاتو باور میکنم؟..8 سال تمام دست راستش بودم
ات : چرا ازش حقیقتو نمیپرسی...خودت فک کن..چرا ما اسم و فامیل داریم؟
زوشی:*شوکه*
ات : ما نمیتونیم حرف بزنیم چطور اسم و فامیل داریم؟
زوشی :.....
راست میگه...تمام کسایی که گرفته بودم..پارک سوجین...کیم هیونا..جانگ هیوک..جئون جونگ کوک و..
همه اینا...
ات : جرمه؟...
زوشی : هوم؟
ات : جرمه؟..جرمه بخوام داداشمو نجات بدم؟
زوشی : *بغض*
ات : اشکال نداره...
زوشی : من ندارم گریه میکنم!ضعیف هم خودتی!
ات : کی گفته کسی که گریه میکنه ضعیفه؟
زوشی :.....
دختره منو بغل کرد...
زوشی : ت..تو هیچی نمیفهمی
ات : تو هم هنوز چیزی ندیدی...ندیدی اون مرد میتونه چه ادم عوضی و بیرحمی باشه...چیزایی دیدم که تو ندیدی...نمیخوام هم هیچ وقت..کسی دردی که کشیدم رو تجربه کنه..عمرتو بخاطر اون حرومزاده هدر نده...معلوم نیس کی میمیریم...عمرمون مثل ابرهای تو اسمون میگذره..
زوشی : میکشمش!...
ات :*لبخند* خدا از دهنت بشنوه
زوشی : اسم برادرت چیه؟
ات : جئون جونگ کوک
زوشی :.....
ات : میشناسیش؟
زوشی :چطور نمیشناسم...بیشتر گونه هارو من شکار کردم..اونی که میگی هم..من شکار کردم..
ات
برگه ای از کیفش در اورد و بهم داد..*شوکه*..چ..چرا...چرا چهرش اینطوری شده
زوشی : تحت شکنجه قرار گرفت
ات : میشه قوی ترین گونه هارو بهم بدی؟
زوشی : فرارین..
ات : کیم تهیونگ 27 ساله، مین یونگی 30 ساله،پارک جیمین 27 ساله...چرا همه اینا بزرگن
زوشی : چون بزرگن
ات : این دیگه چجور جوابیه
زوشی :*خنده*بامزه
ات : نیستم
دستشو به سمتم دراز کرد
زوشی : هوانگ زوشی ان..28 سالمه
ات : چرا حسم میگه چینی هستی
زوشی : چون چینیم
ات : اوم...میخوام اونارو پیدا کنم
زوشی : بری میکشنت..هر چند اونا هم تو سطحتن
ات : چطور
زوشی : لیست سطح ویژه
ات :من که قوی نیستم
زوشی : شکلت گزاشته بری تو لیست سطح ویژه..فک کنم اونا هم اینطور باشن..چون تا حالا ندیدمشون از نزدیک..فقد یکی از دوستام میدونه کیم سوکجین
ات : هوم...
زوشی : حالا میخوای چیکار کنی؟
ات : دنبالشون میگردم
زوشی : هر طور میلته...ولی مواظب باش..فقد من نیستم که گونه های غیر عادی رو شکار میکنه.کیم سوکجین، جانگ هوسوکم هست...اما نگران نباش قوی تر از من نیستن
ات : هوم...
کیفمو رو کولم گزاشتم و بلند شدم...
ات : هی..زوشی...
زوشی : هوم؟
ات : خوشحالم که حرفامو باور کردی...امیدوارم دوستای خوبی برای هم بشیم
زوشی : هی بچه یادت باشه هنوز هیولایی...منم ازشون بدم میاد
ات : هوم*لبخند*
۵۴.۷k
۰۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.