سرنوشت
"سرنوشت "
p,39
.
.
.
بعد از صبحونه بلند شدیم و همه رفتیم توی اتاقامون .... ی دوش ۱۰ دیقه ای گرفتم و وسایلا ی لازم رو جمع کردم .... جونگ کوک دو تا حوله برداشت و توی ساک ( منحرف خودتونین 😂☝️) گذاشت ....منم مایو هامون رو برداشتم ..... ی کراپ با شلوارک پوشیدم و کلاه افتابیم هم گذاشتم ....جونگ کوک ی زیر پوش مشکی با شلوارک ستش پوشید و باهم رفتیم پایین ..
بقیه پایین منتظر بودن ... هلن و جیهوپ تیشرت شلوارک ست پوشیده بودن و جیمین ی حلق آستین سبر با شلوارکش پوشیده بود .....جولیا ی نیم تنه ی صورتی با شلوارک کرم و ی رویی کرم پوشیده بود ....خیلیی داف شده بود ....
.
کوک : خب بریم ..؟
.
همه : بریمم
.
منو کوک با جیهوپ و جولیا و جونگ سو تو ی ماشین و جیمین و جولیا و ته هم تو ی ماشین ...از عمارت جیهوپ تا ساحل حدود نیم ساعت راه بود .... توی ماشین سکوت بود ...حتی جونگ سو هم حرف نمیزد .... حس میکردم جونگ کوک ناراحته ولی نمیدونستم چرا ... صدای آهنگو زیاد کردن تا جو بینمون عوض بشه ....
.
۳۰ مین بعد به ساحل رسیدیم ... منو جولیا و هلن رفتیم و لباسامونو عوض کردیم .... جونگ سو هم لباشسو با ی لباس حلق آستین قورباغه ای عوض کرد ...پسرا هم زیر انداز پهن کردن و خوراکی هارو روش گذاشتن ...
.
ویو کوک *
.
تاحالا اینجور ذوقو توی چشمای ا/ت ندیده بودم .... ی جور خاصی لبخند میزد .... مثل یک بچه که براش شکلات خریده باشی ...... با شوق اومد سمتم ...
.
ا/ت : جونگ کوک جونگ کوک ... میشه اول بریم آب بازی بعد صدف جمع کنیم بعد باهم بری- ...
.
پریدم وسط حرفش ..
.
کوک : باشه باشه نفس بکشش( خنده )
.
.
.
.
این پارتم برای اون خانومی که گفته بود اگه نزاری قهر میکنم ۰😂💗
p,39
.
.
.
بعد از صبحونه بلند شدیم و همه رفتیم توی اتاقامون .... ی دوش ۱۰ دیقه ای گرفتم و وسایلا ی لازم رو جمع کردم .... جونگ کوک دو تا حوله برداشت و توی ساک ( منحرف خودتونین 😂☝️) گذاشت ....منم مایو هامون رو برداشتم ..... ی کراپ با شلوارک پوشیدم و کلاه افتابیم هم گذاشتم ....جونگ کوک ی زیر پوش مشکی با شلوارک ستش پوشید و باهم رفتیم پایین ..
بقیه پایین منتظر بودن ... هلن و جیهوپ تیشرت شلوارک ست پوشیده بودن و جیمین ی حلق آستین سبر با شلوارکش پوشیده بود .....جولیا ی نیم تنه ی صورتی با شلوارک کرم و ی رویی کرم پوشیده بود ....خیلیی داف شده بود ....
.
کوک : خب بریم ..؟
.
همه : بریمم
.
منو کوک با جیهوپ و جولیا و جونگ سو تو ی ماشین و جیمین و جولیا و ته هم تو ی ماشین ...از عمارت جیهوپ تا ساحل حدود نیم ساعت راه بود .... توی ماشین سکوت بود ...حتی جونگ سو هم حرف نمیزد .... حس میکردم جونگ کوک ناراحته ولی نمیدونستم چرا ... صدای آهنگو زیاد کردن تا جو بینمون عوض بشه ....
.
۳۰ مین بعد به ساحل رسیدیم ... منو جولیا و هلن رفتیم و لباسامونو عوض کردیم .... جونگ سو هم لباشسو با ی لباس حلق آستین قورباغه ای عوض کرد ...پسرا هم زیر انداز پهن کردن و خوراکی هارو روش گذاشتن ...
.
ویو کوک *
.
تاحالا اینجور ذوقو توی چشمای ا/ت ندیده بودم .... ی جور خاصی لبخند میزد .... مثل یک بچه که براش شکلات خریده باشی ...... با شوق اومد سمتم ...
.
ا/ت : جونگ کوک جونگ کوک ... میشه اول بریم آب بازی بعد صدف جمع کنیم بعد باهم بری- ...
.
پریدم وسط حرفش ..
.
کوک : باشه باشه نفس بکشش( خنده )
.
.
.
.
این پارتم برای اون خانومی که گفته بود اگه نزاری قهر میکنم ۰😂💗
- ۱.۳k
- ۲۳ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط