اسم: چرا من
اسم: چرا من
پارت ۳۴
که من به الکس گفتم
لونا: اوپا بعداً میبینمت
الکس: باشه خوشگلم بیا بغلم اول
لونا : (پرید بغلش)
الکس: مراقب خودت باش
لونا : مثلاً یک جا کار میکنیم....... راستی ممنون که هستی بای ( لبخنده ملیح)
الکس: ممنون که تو هم هستی بای پرنسسم
الکس: خب خب جئون عزیز خوبی
جئون : خوب بودم تا قبل که تورو ببینم
الکس: اگه نمی تونی با لونا خوب باشی فاصله رعایت کن ( عصبی)
جئون : تو چیکاره باشی ........ درسته اون هرزه با تو هم هست ( عصبی)
الکس: خفه درباره پرنسسم درست حرف بزن اوکی
الکس رفت جئون هم با عصبانیت رفت داخل اتاقش که حدود دو ساعت بعد
تق تق
جئون : بیا
لونا : منشی مدارک فرستادن بفرمایید
جئون : هوم حالا گمشو هرزه
لونا: اوک
ویو جئون: لونا به من خیانت کرده بعد جوری رفتار می کنه انگار من مقصرم دختره هرزه ولی من هنوز دیوونه بار عاشقشم
۲ ساعت بعد
جئون به سمت پشت بوم شرکت رفت پشت بوم فضای استراحت که برای کارکنان ساخته بودن وقتی رفت الکس دید که داره منظره تماشا می کنه که یهو لونا دوان دوان به سمت دوید گفت
لونا : داداشی جونم ( پرید بغلش) ( یکم بغض داشت )
الکس: چی شده خواهر کوچولوم کسی اذیت کرده
لونا : اون قلبم نابود کرد با حرفاش من واقعا عاشقم ولی......... دیگه نمیشه اوپا تو این زندگی فقط تو همیشه کنارم بودی ممنون که هستی واقعا خوشحالم حداقل یکی دارم که مثل داداش پشتم هست اوپا لطفاً هیچوقت تنهام نزار... باشه می دونی من کسی ندارم فقط تو دارم ( بغض)
الکس : من هیچوقت پرنسسم تنها نمی زارم
ویو جئون: وقتی مکالمه اون دوتا شنیدم مطمئن شدم که اون دوتا فقط برای هم حکم خواهر و برادر و یک دوست دارن . من به پرنسسم بی احترامی کردم قلبش شکستم باید قلبش به دست بیارم
ویو بعد کار :؛؛؛؛؛
بچهها اینم پارت ۳۴ امیدوارم خوشتون بیاد قشنگام ✨🦋
پارت ۳۴
که من به الکس گفتم
لونا: اوپا بعداً میبینمت
الکس: باشه خوشگلم بیا بغلم اول
لونا : (پرید بغلش)
الکس: مراقب خودت باش
لونا : مثلاً یک جا کار میکنیم....... راستی ممنون که هستی بای ( لبخنده ملیح)
الکس: ممنون که تو هم هستی بای پرنسسم
الکس: خب خب جئون عزیز خوبی
جئون : خوب بودم تا قبل که تورو ببینم
الکس: اگه نمی تونی با لونا خوب باشی فاصله رعایت کن ( عصبی)
جئون : تو چیکاره باشی ........ درسته اون هرزه با تو هم هست ( عصبی)
الکس: خفه درباره پرنسسم درست حرف بزن اوکی
الکس رفت جئون هم با عصبانیت رفت داخل اتاقش که حدود دو ساعت بعد
تق تق
جئون : بیا
لونا : منشی مدارک فرستادن بفرمایید
جئون : هوم حالا گمشو هرزه
لونا: اوک
ویو جئون: لونا به من خیانت کرده بعد جوری رفتار می کنه انگار من مقصرم دختره هرزه ولی من هنوز دیوونه بار عاشقشم
۲ ساعت بعد
جئون به سمت پشت بوم شرکت رفت پشت بوم فضای استراحت که برای کارکنان ساخته بودن وقتی رفت الکس دید که داره منظره تماشا می کنه که یهو لونا دوان دوان به سمت دوید گفت
لونا : داداشی جونم ( پرید بغلش) ( یکم بغض داشت )
الکس: چی شده خواهر کوچولوم کسی اذیت کرده
لونا : اون قلبم نابود کرد با حرفاش من واقعا عاشقم ولی......... دیگه نمیشه اوپا تو این زندگی فقط تو همیشه کنارم بودی ممنون که هستی واقعا خوشحالم حداقل یکی دارم که مثل داداش پشتم هست اوپا لطفاً هیچوقت تنهام نزار... باشه می دونی من کسی ندارم فقط تو دارم ( بغض)
الکس : من هیچوقت پرنسسم تنها نمی زارم
ویو جئون: وقتی مکالمه اون دوتا شنیدم مطمئن شدم که اون دوتا فقط برای هم حکم خواهر و برادر و یک دوست دارن . من به پرنسسم بی احترامی کردم قلبش شکستم باید قلبش به دست بیارم
ویو بعد کار :؛؛؛؛؛
بچهها اینم پارت ۳۴ امیدوارم خوشتون بیاد قشنگام ✨🦋
۱.۰k
۰۸ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.