سیاه و سفید pt21
سیاه و سفید pt21
الان دوسالی شده که آت رفته آمریکا و کوک فکر میکنه مرده بر خلاف فکر آت کوک واقعا قلبش شکسته بود و تنها کاری که میکرد کشتن آدما بود.امروز یه محموله از آمریکا داشت ولی اون مرتیکه پولشو دزدید پس باید با اولین پرواز به آمریکا بره
بعد چند ساعت رسید به آمریکا و به خونش رفت ولی شب باید برای حمله اماده میشد
÷ات بیا دیگه کجایی
+چقدر داد میزنی اومدم
÷بیا اینم سویچ مطمئنی میتونی برونی
+اره بپر بالا
حال آت از دوسال پیش بهتر شده بود امروز هم میخواستن به محله پولدارای آمریکا برن البته نه اینکه مکان خونه ی خودشون بد باشه ولی میخواستن یه سر به اونجا برن به سر هم به بار برن سوار موتور شدن و رفتن اونجا
÷ات اونجارو نگا
چندتا موترو و ون مشکی جلو در خونه وایساده بودن
÷برو یکم جلو تر ببینم
+چی میخوای ببینی فضول
÷برو دیگه
آت رفت جلو تر و با دیدن کسی که از خونه درومد نزدیک بود تصادف کنم و تمام نگاه ها به سمت اونا بود همینطور جونکوک
÷ات چته
+ها چیزی نشد
÷ات بیا پیاده شیم
+لازم نکرده
÷ات لطفا
+نمیخوام تو برو
کوک موتور آشنایی دید از اون موقع ای که آت مرده بود یکی از موتوراش گم شده بودو اون موتور خیلی شبیهش بود پس تصمیم گرفت بره تا مطمئن بشه
-ببخشید
آت با صدای پشت سرش برگشت با کسی که دید روح از بدنش رفت
-ات؟
+...
_تو مگه...
÷چیزی شده
+بشین جینا
-وایسا آت
آت و جینا سوار موتور شدن و آت سریع به سمت خونه رفت و مطمئن شد کسی تعقیبشون نکرده
الان دوسالی شده که آت رفته آمریکا و کوک فکر میکنه مرده بر خلاف فکر آت کوک واقعا قلبش شکسته بود و تنها کاری که میکرد کشتن آدما بود.امروز یه محموله از آمریکا داشت ولی اون مرتیکه پولشو دزدید پس باید با اولین پرواز به آمریکا بره
بعد چند ساعت رسید به آمریکا و به خونش رفت ولی شب باید برای حمله اماده میشد
÷ات بیا دیگه کجایی
+چقدر داد میزنی اومدم
÷بیا اینم سویچ مطمئنی میتونی برونی
+اره بپر بالا
حال آت از دوسال پیش بهتر شده بود امروز هم میخواستن به محله پولدارای آمریکا برن البته نه اینکه مکان خونه ی خودشون بد باشه ولی میخواستن یه سر به اونجا برن به سر هم به بار برن سوار موتور شدن و رفتن اونجا
÷ات اونجارو نگا
چندتا موترو و ون مشکی جلو در خونه وایساده بودن
÷برو یکم جلو تر ببینم
+چی میخوای ببینی فضول
÷برو دیگه
آت رفت جلو تر و با دیدن کسی که از خونه درومد نزدیک بود تصادف کنم و تمام نگاه ها به سمت اونا بود همینطور جونکوک
÷ات چته
+ها چیزی نشد
÷ات بیا پیاده شیم
+لازم نکرده
÷ات لطفا
+نمیخوام تو برو
کوک موتور آشنایی دید از اون موقع ای که آت مرده بود یکی از موتوراش گم شده بودو اون موتور خیلی شبیهش بود پس تصمیم گرفت بره تا مطمئن بشه
-ببخشید
آت با صدای پشت سرش برگشت با کسی که دید روح از بدنش رفت
-ات؟
+...
_تو مگه...
÷چیزی شده
+بشین جینا
-وایسا آت
آت و جینا سوار موتور شدن و آت سریع به سمت خونه رفت و مطمئن شد کسی تعقیبشون نکرده
۶.۶k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.