تکپارتی(درخواستی)P3
با شل شدن دستات دستات دور گردنش محکم تر به بغلت گرفت
با داد و صدای گریه اش که کل مکانو در بر گرفته بود ادامه داد:نهههه ا.تتتتتت خواهششش میکنممم نهههه مننن بدوننن تو نمیتونم زندگییی کنم!!هقققققق ا.تتتت برگرد!نهههههه خواهش میکنمممممم هققق خواهشش میکنم برگرددد ا.ت!
ویو ا.ت؛
جونگین اینو یادت باشه که من اگه یه بار... نه بلکه هزار بارم بدونم سرنوشت این زندگی لعنتی رو برام کشیده...من بی اهمیت بهش بازم عاشقت میشدم و بازم به همین شکل میمردم!:)
. . . The end
با داد و صدای گریه اش که کل مکانو در بر گرفته بود ادامه داد:نهههه ا.تتتتتت خواهششش میکنممم نهههه مننن بدوننن تو نمیتونم زندگییی کنم!!هقققققق ا.تتتت برگرد!نهههههه خواهش میکنمممممم هققق خواهشش میکنم برگرددد ا.ت!
ویو ا.ت؛
جونگین اینو یادت باشه که من اگه یه بار... نه بلکه هزار بارم بدونم سرنوشت این زندگی لعنتی رو برام کشیده...من بی اهمیت بهش بازم عاشقت میشدم و بازم به همین شکل میمردم!:)
. . . The end
۱۶.۳k
۰۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.