درد

" درد "

پارت ۲۱

سولان: جدی میگم اون علاقه‌ای به تو توی بیمارستان نشون داد یه لحظه هم روی خودم حس نکردم
ا/ت:اون فقط...
عذاب وجدانه!
‌سولان: نمی‌دونم.. شاید آره شایدم نه لااقل تو خیلی بیشتر از من می‌شناسیش اما نیازی به این کارا نبود اون همیشه هواتو داره...!
ا/ت: نیاز به چه کاری‌ هاع؟
خودکشی؟!نکنه فکر کردی برای توجه اون این کارو کردم...؟ اون اگه فقط یه ذره واسش ارزش داشتم تو رو نمی‌آورد خونه چندین سالمون...
من فقط خسته شدم از تمام روزای با اون تحمل کردن خسته شدم!
اشک‌هایی که از
گوشه چشمم می‌ریخت بالشتمو خیس کرده بود
ا/ت:الانم برو...اینکار من به تو هیچ ربطی نداره برو به زندگیتون برس!
سرشو پایین انداخت و آروم بلند شد و رفت
...
دیدگاه ها (۰)

" درد "پارت ۲۲ " پرش زمانی فردا عصر "با کمک پرستار داشتم از...

" درد "پارت ۲۰ا/ت ویو بعد از چندین ساعت زل زدن به سقف اتاق ...

" درد "پارت ۱۹سولان:کجا میری؟جیمین:برمیگردم...و سواره ماشینش...

وقتی حامله ای و برای آیدلی اجرا می‌کنی،اونا میفهمن و عصبانی ...

دوپارتی(درخواستی).. فلیکس وقتی که..

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط