فیک چرا تو

#فیک: چرا تو؟
        پارت چِهِل‌و چهار☆

<لِئو میدوعه سمت یونا>
لِئو: چرا اینقدر سریع داری میری؟
یونا: برای اینکه ممکنه یه وقت خانوم مارو باهم ببینه....
+اها پسـ...
<دست یونارو میگیره و میدوعه>
_داری چیکار میکنی؟
+مگه نه میترسی مارو باهم ببینه! پس بهتره عجله کنی
<بعد از 20دیقه دوییدن خسته شدن و ایستادن>
لِئو: میگم گرسنت نیست؟
_من نه!*صدای شکمش میاد*
+مطمئنی شکمت گرسنست*لبخند*
_الان چرا داری میخندی؟
+من نخندیدم فقط بامزه بود*خنده*
_یااا نخند..... اینطور باعث میشی معذب بشم*سرخ شدن*
+باشه باشه تسلیمم*لبخند ریز*ولی..... حالا که معذبی...
<نزدیک یونا میشه>
یونا: دا... داری چیکار میکنی؟
+اومم.... نمیخوام هیچوقت وقتی پیشمی معذب بشی
_الان داریـ.....
<لبشو میزاره رو لب یونا>
°یونا همراهی میکنه°
<لِئو اونو بغل میکنه و میزارش رو موتو>
°لِئو لبِ یونارو فشار میده°
<لباشونو برمیدارن>
^صدای نفس نفس زدنشون خیلی واضح شنیده میشد^
لِئو: هوممم..... میترسم این آخرین باری باشه که همو میبینیم
یونا: چرا آخرین بار*خنده*
° لِئو لبشو یه ماچ ریز میکنه°
لِئو: هومم.... نمیدونم یه حسِ عجیبی دارم
یونا: یااا.... این هومم هومم گفتنات چیه!در ضمنـ...
°لِئو دوباره لبشو یه ماچ میکنه°
یونا: من هیچوقت تورو ول نمیکنم قول میدم
لِئو: خوشمزسـ.....
یونا: چی خوشمزس؟
دیدگاه ها (۱)

#فیک: چرا تو؟         پارت چِهِل‌و پنج☆ <لبِ یونارو با لباش ...

#فیک: چرا تو؟         پارت چِهِل‌و شش☆لِئو: هوففف به خیر گذش...

#فیک: چرا تو؟         پارت چِهِل‌و سه☆ معلم: بله آقای هونگ د...

#فیک: چرا تو؟         پارت چِهِل‌و دو☆ <یونا و رُزا سرجاشون ...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_259چشم غره ای نثارش کر...

p..91ییبو خودشو جمع جور کرد میخواست به دنبال شن بره باید اون...

سناریوی درخواستی بی تی اس

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط