فیک چرا تو

#فیک: چرا تو؟
        پارت چِهِل‌و پنج☆

<لبِ یونارو با لباش میگیره و میخوره>
(دوستان نمدونم چطور توصیفش کنم دیه ببخشید)
<لبشو بر میداره>
یونا: هوم؟      لِئو: لبات.... لبات خوشمزس
یونا: یااا این چی بود گفتی!*سرخ شدن*
<لِئو با انگشت اشارش به لپای یونا اشاره میکنه>
لِئو: وایسا ببینم این چیه؟ داری سرخ میشی*خنده*
یونا: سـ.... سرخ چیه! منو از موتور بیار پایین*لِئو رو اروم میزنه*
لِئو: مجانی که نمیشه
یونا: ببخشید؟*لبخند*‌   لِئو: دیه دیه
<لِئو با دستاش به لبش اشاره میکنه>
یونا: خیلی پرروییااا منو بیار پایین
صاحب موتور: اهم اهم.... ببخشید از موتو من بیاید پایین لطفا..... درضمن شما دبیرستانی نیستین؟
<لِئو سریع یونارو از موتور میاره پایین>
یونا: بـ... ببخشید آجوشی
صاحب موتور: شما دانش آموزین؟..... وایسا ببینم وایسا زنگ بزنم پلیس ببینم داشتین چه غلطی میکردین
یونا: بله؟.... ما کاری نمیکردیم به خداا
<لِئو دست یونارو میگیره و فرار میکنه>
صاحب موتور: وایسین ببینم*میدوعه دنبالشون*
یونا: آجوشی اینقد دنبالمون نیا ما کاری نکردیم باور کنین*نفس نفس زدن*
لِئو: یونا چرا داری توجیهش میکنی*آروم صحبت کردن*
یونا: خب ما کاری با کاشینش نکردیک کهـ....
لِئو:واقعا نگرفتی منظورشو؟منظورش یه کاره دیه بود
یونا: یعنی چی یه کار ِ..... دیـ... ه *تازه فهمید جریانو*
آها.... فـ... فهمیدم فهمیدم
<سرعت این دوتا وروجک زیاد بود و تونستن جلو بزنن و صاحاب موتور گمشون کرد>
یونا: آیگوو.... حالا که میبینم.... امروز خیلی دوییدیمااا
لِئو: اشکال نداره واسه سلامتیت که ضرر نداره
_چی چیو ضرر نداره پاهام نابود شدن
+کنچاناا‌
<رسیدن دَم درخونه مامی یونا و همون خونه لِئو اینا>
لِئو: هوففف آماده ای بریم؟
یونا: مجبورم اماده شم
<لِئو با یِ دستش کفشایِ یونارو میگیره دستش با یِ دستشم دستای یونارو میگیره>
&#x27;با احتیاط راه میرن&#x27;
&#x27;لِئو سریع درو باز میکنه و خودشو یونا میپرن داخل&#x27;
×دَرو قفل میکنه×