ایران ( پارت هشتم)
ایران ( پارت هشتم)
* ویو ا/ت *
اومدن نشستن و مثل همیشه داماد مثبت شروع به نصیحت کردن همه کرد....
جیمین هم که نشسته بود داشت حرف های اون و گوش میداد...
* ۲ ساعت بعد *
مامانم که غذا آورده بود گرم کرد میریخت تو مشقاب ( حالا هر غذایی که دوس دارید ایرانی 🗿🤝🏻) و با نوشابه میداد بخوریم....
جیمین بنده خدا انقدر گشنش بود که اصن من حرفی نمیزنم!
بعد چند دقیقه بابام رف یکم قدم بزنه جیمین هم برد....
ممد و داماد مثبت هم داشتن پاستور بازی میکردن....
ممد : هه....تاحالا شرط بندی کردی؟
داماد مثبت : الله حمد صلعلا محمد وآله محد! شرط بندی حرام است!
ممد : عع....والا ما جایی نشنیدیم!
داماد مثبت: ( درحال نصیحت کردن ممد)
ممد : ( ادمین : بنده خدا هنوز تو شوکه😂)
* ویو جیمین *
با اصغر آقا بودیم راه میرفتیم....
اصغر آقا: هعی....لوله گاز! والا ما نمیدونیم چیشد! هیچکس ا/ت رو نمیگرف الان شوهر کره ای پیدا کرده! مطمئنم یکی چشمش زده!
جیمین : جان؟
اصغر آقا : نح....هیچی ولش کن....!
جیمین : آهان....
* ویو ا/ت *
کوکب اهنگ گذاشته بود منم که طبق معمول داشتم غذا کوفت میکردم....
که یهو صدای داد بابام و جیمین اومد!!!!
ادمین : بر روح پاک جیمین صلوات!🗿💔🤌🏻*
ا/ت : یا حضرت نوححححح!!!! یا به سیبیل نداشته جیمیننننننننننننننن!!!!
سریع از جام پاشدم ببینم چی شدههه!
یهو دیدم بابام و جیمین دارن میدون!
سگ دنبالشون کرده بوددددد!!!
ا/ت : ( خنده)این چه کوفتی بود من دیدممممممممم!!! ( درحال جرررر خوردن! )
جیمین : ا/تتتتتتتتتتتت منو نجات بدهههههههههه!!!!! ( داد )
ا/ت : بیا پیشم!
بابام که رفت آب بخوره....
اصغر آقا: هوفففففففف....فک کنم چن کیلو وزن کم کردم!
صغرا خانم : خاک به سرم!
اصغر آقا : اصن پشمام ریخ!
جیمین : یاخدا....میترسمممممم!
ا/ت : واییییییییییی......خداا! بیا برو آب بخور بشین!
جیمین رف نشست مامانم هم بهش یه لیوان آب داد...
منم نشستم پیشش....
داماد مثبت : هعی....دیگه به امید خدا ما بریم...!
صغرا خانم تو ذهنش : آره برین....شَرتونو کم کنین!
بعد چندین دقیقه خدافظی اونا رفتن...شب شده بود حدود۱۰ شب!
جیمین انقدر دویده بود غش کرد از خستگی مامانم هم پتو آورده بود انداخت روش....
منم زیر سرم که پالشت گذاشتم به آسمون شب با ستاره هاش خیره شده بودم....خیلی حس خوبی بود!
داشتم لذت میبردم که یهو صدای خرو پف بابا بلند شد!
هعیییی
بچه هاااا
اسم پیشی کوچولوم رو چی بزارممممممم؟؟؟؟؟؟
دخترهههه🗿🤌🏻💔
* ویو ا/ت *
اومدن نشستن و مثل همیشه داماد مثبت شروع به نصیحت کردن همه کرد....
جیمین هم که نشسته بود داشت حرف های اون و گوش میداد...
* ۲ ساعت بعد *
مامانم که غذا آورده بود گرم کرد میریخت تو مشقاب ( حالا هر غذایی که دوس دارید ایرانی 🗿🤝🏻) و با نوشابه میداد بخوریم....
جیمین بنده خدا انقدر گشنش بود که اصن من حرفی نمیزنم!
بعد چند دقیقه بابام رف یکم قدم بزنه جیمین هم برد....
ممد و داماد مثبت هم داشتن پاستور بازی میکردن....
ممد : هه....تاحالا شرط بندی کردی؟
داماد مثبت : الله حمد صلعلا محمد وآله محد! شرط بندی حرام است!
ممد : عع....والا ما جایی نشنیدیم!
داماد مثبت: ( درحال نصیحت کردن ممد)
ممد : ( ادمین : بنده خدا هنوز تو شوکه😂)
* ویو جیمین *
با اصغر آقا بودیم راه میرفتیم....
اصغر آقا: هعی....لوله گاز! والا ما نمیدونیم چیشد! هیچکس ا/ت رو نمیگرف الان شوهر کره ای پیدا کرده! مطمئنم یکی چشمش زده!
جیمین : جان؟
اصغر آقا : نح....هیچی ولش کن....!
جیمین : آهان....
* ویو ا/ت *
کوکب اهنگ گذاشته بود منم که طبق معمول داشتم غذا کوفت میکردم....
که یهو صدای داد بابام و جیمین اومد!!!!
ادمین : بر روح پاک جیمین صلوات!🗿💔🤌🏻*
ا/ت : یا حضرت نوححححح!!!! یا به سیبیل نداشته جیمیننننننننننننننن!!!!
سریع از جام پاشدم ببینم چی شدههه!
یهو دیدم بابام و جیمین دارن میدون!
سگ دنبالشون کرده بوددددد!!!
ا/ت : ( خنده)این چه کوفتی بود من دیدممممممممم!!! ( درحال جرررر خوردن! )
جیمین : ا/تتتتتتتتتتتت منو نجات بدهههههههههه!!!!! ( داد )
ا/ت : بیا پیشم!
بابام که رفت آب بخوره....
اصغر آقا: هوفففففففف....فک کنم چن کیلو وزن کم کردم!
صغرا خانم : خاک به سرم!
اصغر آقا : اصن پشمام ریخ!
جیمین : یاخدا....میترسمممممم!
ا/ت : واییییییییییی......خداا! بیا برو آب بخور بشین!
جیمین رف نشست مامانم هم بهش یه لیوان آب داد...
منم نشستم پیشش....
داماد مثبت : هعی....دیگه به امید خدا ما بریم...!
صغرا خانم تو ذهنش : آره برین....شَرتونو کم کنین!
بعد چندین دقیقه خدافظی اونا رفتن...شب شده بود حدود۱۰ شب!
جیمین انقدر دویده بود غش کرد از خستگی مامانم هم پتو آورده بود انداخت روش....
منم زیر سرم که پالشت گذاشتم به آسمون شب با ستاره هاش خیره شده بودم....خیلی حس خوبی بود!
داشتم لذت میبردم که یهو صدای خرو پف بابا بلند شد!
هعیییی
بچه هاااا
اسم پیشی کوچولوم رو چی بزارممممممم؟؟؟؟؟؟
دخترهههه🗿🤌🏻💔
۳۵.۱k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.