سناریو

سناریو
* وقتی میخوای بری بیرون ولی اونا حال ندارن *

نامجون : ا/ت شی بزار یه موقع دیگه میریم

جین : فردا بریم؟
ا/ت : باشه 🍒🍉🍓🍅🍎 کیک توت فرنگی درست کنیم؟
جین : باشیییییییییییی

یونگی : امممممم راه نداره فردا بریم!؟
ا/ت : نه! 🧤
یونگی : خوب چه کنیم؟ 🤨 ( خودشو زد به اون راه )

جیهوپ : 5 دقیقه دیگه میریم
........ و این پنچ دقیقه تبدیل به 17 ساعت بعد شد. . .

جیمین : اگه بزاری فردا بریم برات بستنی هم میگیرم .....
ا/ت : باشیی🍦🧁😋

تهیونگ : فردا بریم؟
ا/ت : به یه شرط!؟ 💅🏻
تهیونگ : چه شرطی؟؟؟ 🧐
ا/ت : برام شکلات هم بخری! 😋🍫

جونگ کوک : ا/ت بگم امروز حوصله ندارم....باورت میشه؟ 🥦💫
ا/ت : نه!
جونگ کوک : خب باور کن... چون واقعا نمیتونم
ا/ت : چیکار کنم بتونی؟
جونگ کوک : یه بوس بده بریم!؟ 😊😌😏😎
ا/ت : ایییی بابا!!!! 💋 بیا! بلند شو بریم
جونگ کوک : بریم! 😋

├┬┴┬┴ لایک؟؟ ┬┴┬┴┤
دیدگاه ها (۱)

سناریو* وقتی عضو هشتمی و کوک هی نزدیکتمیشه (از همه کوچیک توی...

▂▃▄▅▆▇█▓▒░ 👤🌚 ░▒▓█▇▆▅▄▃▂

سناریو * وقتی هر هفتاشون روت کراشن * جیمین : اومد کرم.... نف...

سناریو * وقتی هر هفتاشون روت کراشن *کوک : ........ که یهو از...

وقتی حامله بودی ولی بچه رو بدون اجازه شون سقط میکنی(درخواستی...

نامجون: تو این کتابه نوشته وقتی با پرنسس ازدواج کردی شب اول ...

رمان عشق و نفرت پارت۶جونگ کوک : بریم بخوابیم بچه ها بیاین دا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط