مروارید سفید

مروارید سفید

پارت¹⁸

وارد خونه که شدیم کوک درو بست و به سمتم اومد

جئون:ات تهیونگ بهت چی گفت؟

ات:مهم نیست...

جئون:وقتی تو میگی مهم نیست یعنی خیلی مهمه

ات:جدی میگم چیزی نگفته

جئون:خب...باشه(عصبی)

کوک با کمی عصبانیت رفت بیرون و درو محکم بست...هنوز توی شک بودم...واقعا..استادم منو دوست داره؟؟؟..خیلی عجیبه...خب من چجوری قبول کنم...۸ سال ازم بزرگتره..تا الان نزدیک بود بهم تجا*وز کنه...آیش...شت..باورم نمیشه که دارم به کسی که ازم ۸ سال بزرگتره حس پیدا میکنم...ولی بدتر از این...کوک چی؟...عصبانی نمیشه؟..ولم نمیکنه؟..ناله ای از سر عصبانیت کردم و از اتاقم رفتم بیرون . روی مبل نشستم و تلویزیون رو روشن کردم که دیدم کارتون مورد علاقمو گذاشته..هه‌..خنده داره منه گنده از کارتون خوشم میاد...تا آخر فیلمو دیدم..تلویزیونو خاموش کردم که کوک به سمتم اومد

جئون:گشنمه

ات:چرا تو هروقت گشنته میای سراغ مننن؟؟؟؟؟

جئون:خب گشنم میشه چیکار کنم؟؟؟

ات:برو یخورده بخواب خو

جئون:نمیخوام

ات:باشه...الان برات درست میکنم


رفتم توی آشپزخونه...داشتم غذارو درست میکردم که....




لایک:¹⁸
کامنت:¹⁵
دیدگاه ها (۳۵)

مروارید سفیدپارت ¹⁹که دیدم از گوشیم یه اس ام اس اومده بود......

مروارید سفیدپارت ²⁰تهیونگ لبخند محوی زدش و منم ذوق کردم و لب...

مراورید سفیدپارت ¹⁷که یهو در باز شد و تهیونگ اومد داخلتهیونگ...

مروارید سفید پارت⁹جئون:ولی من نمیزارم از خواهرم سو استفاده ک...

عشق چیز خوبیه پارت ۱۲ بادیگارد اومد بادیگارد : قربان فهمیدم ...

نام فیک:عشق مخفیPart: 24ویو ات*ات. بغل کی افتادم من..؟ *زیر ...

خون آشام من My vampire 🦇 part19 لوری: دوست پسرم ات: خب به عن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط