تک پارتی💀🚬
تک پارتی💀🚬
(علامت جیمین + علامت یونگی _)
داشتم به کارای شرکت میرسیدم این چند روزه درگیر یه پرونده شدم که حل نشدنیه...همینجور تو خودم بودم تا حلی برای این مشکل پیدا کنم که یهو در دفتر بدون هماهنگی باز شد و جیمین پرید داخل
+هایییییی چاگیا
_های هانی
+چرا نیومدی خونه
_یه پرونده هست که نمیتونم حلش کنم
+خب حلش نکن
_خب نمیشه
+ولش کن بابا بندازش دور
_یه پرونده دیگه هم هست که اون هیچ جوره حل نشدنیه
+چه پرونده ایه؟؟
_پرونده مغز تو
جیمین یه چش غره بهم رفت و اومد رو میز کار نشست
_اصکل این همه صندلی اینجاست حتما باید رو میز بشینی؟؟
+یسسس
_اونوقت دلیلش؟؟
+زاویه دیدم بهت راحت تره
_منطقیه ...
به جیمین نگاه کردم که دیدم تو دهنمه اومدم ازش فاصله بگیرم یهو شروع کرد به کیس دادن منم همراهی کردم و....
*وقتی رفتن خونه*
جیمین خواب بود برا همین مجبور شدم بغلش کنم خیلی سنگین شد انداختمش روی تخت و کنارش دراز کشیده و بعد به قیافه کیوت زل زدم... گونشو بوسیدم و کنارش به یه خواب عمیق فرو رفتم...
ادمین:راستش نمیدونم به چه دلیل اینو نوشتم همینجوری اومد تو ذهنم منم اینجا پیادش کردم :|
(علامت جیمین + علامت یونگی _)
داشتم به کارای شرکت میرسیدم این چند روزه درگیر یه پرونده شدم که حل نشدنیه...همینجور تو خودم بودم تا حلی برای این مشکل پیدا کنم که یهو در دفتر بدون هماهنگی باز شد و جیمین پرید داخل
+هایییییی چاگیا
_های هانی
+چرا نیومدی خونه
_یه پرونده هست که نمیتونم حلش کنم
+خب حلش نکن
_خب نمیشه
+ولش کن بابا بندازش دور
_یه پرونده دیگه هم هست که اون هیچ جوره حل نشدنیه
+چه پرونده ایه؟؟
_پرونده مغز تو
جیمین یه چش غره بهم رفت و اومد رو میز کار نشست
_اصکل این همه صندلی اینجاست حتما باید رو میز بشینی؟؟
+یسسس
_اونوقت دلیلش؟؟
+زاویه دیدم بهت راحت تره
_منطقیه ...
به جیمین نگاه کردم که دیدم تو دهنمه اومدم ازش فاصله بگیرم یهو شروع کرد به کیس دادن منم همراهی کردم و....
*وقتی رفتن خونه*
جیمین خواب بود برا همین مجبور شدم بغلش کنم خیلی سنگین شد انداختمش روی تخت و کنارش دراز کشیده و بعد به قیافه کیوت زل زدم... گونشو بوسیدم و کنارش به یه خواب عمیق فرو رفتم...
ادمین:راستش نمیدونم به چه دلیل اینو نوشتم همینجوری اومد تو ذهنم منم اینجا پیادش کردم :|
۳.۴k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.