علامت یونا ؛
علامت یونا ؛
علامت جونگکوک _
علامت بقیه "
علامت کای ^
علامت یونهی &
پارت⁹
......... یکم واسادم نفس بگیرم اخه چرا یه روز عادیم ندارم همش باید یه ماجرایی داشته باشم مادرم نمیدونه من دقیقا کجایه کره هستم بهتره هیمنجوری بمونه فعلا !
یکم قدم زدم بعد رفتم خونه اصلا حوصله هیچیو نداشتم دلم نمیخواد بمونم خونه دلم میخواد برم ولو شدم بیرون بگردم فقط اما کجا برم جایی نیست که چندان نظرجو جلب کنه اصن میخوام یه غذایه خوب درست کنم
همین که رفتم تو اشپز خونه گوشیم زنگ خورد اینم از شانس ما جواب دادم
؛؛ بله؟
^ سلامت کو دختر
؛؛کای ؟
^نه عمتم معلومه منم
؛؛ خا حالا چیکار داشتی؟
^ ببینم همیشه با دوستات اینجوری برخورد میکنی
؛؛ نخیر من با دوستام بهتر برخورد میکنم کارتو میگی یا قط کنم
^ باشه بابا میگم میایی بیرون
؛؛ نه برو بابا گشنمه میخوام غذا بخورم و بخوابم
^ هنوز شب نشده بخوابی؟
؛؛ عه راس میگی ... اصن تو جیکار داری
^ بیا دیگه ناز نکن
؛؛ باشه کجا بیام؟
^ یک ساعت دیگه به ادرسی که میگم بیا
؛؛ خا خدافظ
قط کردم پسره خل و چل اول منو تو مهمونی ول میکنه حتی صبحشم زنگی نزد حال بپرسه الانم میگه بیا بریم بیرون بزنم این ماهیتابه رو تو فرق سرش .... یکن فحشش دادم بعد اماده شدم و رفتم به ادرسی که گفت
رفتم یه کافه بود رفتم داخل واسم دست تکون داد منم رفتم پیشش نشستم
^ خوش اومدی
؛؛ممنون چیشد گفتی بیام از دیشب خبری ازت نبود
^عا بخاطر اون واقعا معذرت میخوام نمیدونم چیشد مست بودم یهو زدم بیرون
؛؛ اتفاقی افتاد؟
^ اره افتادم تو رودخونه
؛؛ چی !! چطوری؟
^ خوب وقتی اومدم بیرون واس خودم راه میرفتم که چشمم خورد به اب خواستم یکم بشینم لب اب که با کله افتادم تو اب
؛؛ واهایی (خنده زیاد) .... یعنی چی .... وای مردم از خنده حالا حالت خوبه؟
^ هه هه نخند ببینم اره خوبم فقط یکم دستم کبود شد
؛؛ وای ... ببخشید حتما درد داشته
^ نه پسس ... بعدشم ...
؛؛ وای یه لحظه واسا نفسم بند اومد اصلا نمیتونم باور کنم افتادی تو رودخونه
^ یه لحظه جدی باش میخوام جدی حرف بزنم
؛؛ خوب ... باشه بگو
^ میدونم بهم اعتمادی نداری حقم میدم از پسری که یه چند ساعته میشناسی اعتماد نکنی ولی بدون من از اون ادما نیستم واقعا دلم میخواد دوست باشیم
؛؛ خوب اره من اعتماد ندارم یعنی سخت اعتماد میکنم ولی دراون حدم نیس که نتونم بیام باهات بیرون از این به بعد دوست هایه خوبی میشیم برا هم باشه
^ باشه ... نظرت چیه بریم یکم بگردیم
؛؛ باشه بریم
رفتیم حسابی گشتیم و خوشگذروندیم و رفتیم خونه من و باهم فیلم تماشا کردیم و غذا خوردیم بعدشم رفت واقعا الان فکرشو میکنم ادم بدی نیست خدا بگم چیکارم کنه که درموردش بد فک کردم
علامت جونگکوک _
علامت بقیه "
علامت کای ^
علامت یونهی &
پارت⁹
......... یکم واسادم نفس بگیرم اخه چرا یه روز عادیم ندارم همش باید یه ماجرایی داشته باشم مادرم نمیدونه من دقیقا کجایه کره هستم بهتره هیمنجوری بمونه فعلا !
یکم قدم زدم بعد رفتم خونه اصلا حوصله هیچیو نداشتم دلم نمیخواد بمونم خونه دلم میخواد برم ولو شدم بیرون بگردم فقط اما کجا برم جایی نیست که چندان نظرجو جلب کنه اصن میخوام یه غذایه خوب درست کنم
همین که رفتم تو اشپز خونه گوشیم زنگ خورد اینم از شانس ما جواب دادم
؛؛ بله؟
^ سلامت کو دختر
؛؛کای ؟
^نه عمتم معلومه منم
؛؛ خا حالا چیکار داشتی؟
^ ببینم همیشه با دوستات اینجوری برخورد میکنی
؛؛ نخیر من با دوستام بهتر برخورد میکنم کارتو میگی یا قط کنم
^ باشه بابا میگم میایی بیرون
؛؛ نه برو بابا گشنمه میخوام غذا بخورم و بخوابم
^ هنوز شب نشده بخوابی؟
؛؛ عه راس میگی ... اصن تو جیکار داری
^ بیا دیگه ناز نکن
؛؛ باشه کجا بیام؟
^ یک ساعت دیگه به ادرسی که میگم بیا
؛؛ خا خدافظ
قط کردم پسره خل و چل اول منو تو مهمونی ول میکنه حتی صبحشم زنگی نزد حال بپرسه الانم میگه بیا بریم بیرون بزنم این ماهیتابه رو تو فرق سرش .... یکن فحشش دادم بعد اماده شدم و رفتم به ادرسی که گفت
رفتم یه کافه بود رفتم داخل واسم دست تکون داد منم رفتم پیشش نشستم
^ خوش اومدی
؛؛ممنون چیشد گفتی بیام از دیشب خبری ازت نبود
^عا بخاطر اون واقعا معذرت میخوام نمیدونم چیشد مست بودم یهو زدم بیرون
؛؛ اتفاقی افتاد؟
^ اره افتادم تو رودخونه
؛؛ چی !! چطوری؟
^ خوب وقتی اومدم بیرون واس خودم راه میرفتم که چشمم خورد به اب خواستم یکم بشینم لب اب که با کله افتادم تو اب
؛؛ واهایی (خنده زیاد) .... یعنی چی .... وای مردم از خنده حالا حالت خوبه؟
^ هه هه نخند ببینم اره خوبم فقط یکم دستم کبود شد
؛؛ وای ... ببخشید حتما درد داشته
^ نه پسس ... بعدشم ...
؛؛ وای یه لحظه واسا نفسم بند اومد اصلا نمیتونم باور کنم افتادی تو رودخونه
^ یه لحظه جدی باش میخوام جدی حرف بزنم
؛؛ خوب ... باشه بگو
^ میدونم بهم اعتمادی نداری حقم میدم از پسری که یه چند ساعته میشناسی اعتماد نکنی ولی بدون من از اون ادما نیستم واقعا دلم میخواد دوست باشیم
؛؛ خوب اره من اعتماد ندارم یعنی سخت اعتماد میکنم ولی دراون حدم نیس که نتونم بیام باهات بیرون از این به بعد دوست هایه خوبی میشیم برا هم باشه
^ باشه ... نظرت چیه بریم یکم بگردیم
؛؛ باشه بریم
رفتیم حسابی گشتیم و خوشگذروندیم و رفتیم خونه من و باهم فیلم تماشا کردیم و غذا خوردیم بعدشم رفت واقعا الان فکرشو میکنم ادم بدی نیست خدا بگم چیکارم کنه که درموردش بد فک کردم
۳۴.۲k
۰۳ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.