پارت26
پارت26
هانا(مامان جیمین)
خواستم برم تو اتاق جیمین در قفل بود
یعنی دارن چیکار میکنن که در قفله در زدم
جیمین: کیه
☆: منم
جیمین: اومدم
جیمین: چیه مامان
☆: خواستم بگم چرا درو قفل کردی
جیمین: ا.ت خوابش برده بود منم خواستم بخوابم خواستم کسی نیاد بخاطر همین درو قفل
کرده بودم
☆: خب مزاحم نمیشم
جیمین:مامان جون مراحمی
☆: فردا غذاتون خودم میارم تو اتاقتون میگم ا.ت نمیومده
جیمین: مامان عاشقتم
☆: حالا خودتو لوس نکن برو بخواب
جیمین: شب بخیر
☆: شب بخیر
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
صبح
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
ا.ت
تق تق تق
☆: جیمین مامان منم
ا.ت: جانم مامان
☆: ا.ت تویی
ا.ت: جیمین خوابه
☆: صبحانه براتون آوردم
ا.ت: مرسی مامان خودمون میومدیم پایین
☆: ببخشیدا ولی امروز گفتم نیومدی
ا.ت: خب باید حواسمون باشه
☆: ببخشید
ا.ت: مامان جون اشکالی نداره
#جیمین
#فیک
#سناریو
هانا(مامان جیمین)
خواستم برم تو اتاق جیمین در قفل بود
یعنی دارن چیکار میکنن که در قفله در زدم
جیمین: کیه
☆: منم
جیمین: اومدم
جیمین: چیه مامان
☆: خواستم بگم چرا درو قفل کردی
جیمین: ا.ت خوابش برده بود منم خواستم بخوابم خواستم کسی نیاد بخاطر همین درو قفل
کرده بودم
☆: خب مزاحم نمیشم
جیمین:مامان جون مراحمی
☆: فردا غذاتون خودم میارم تو اتاقتون میگم ا.ت نمیومده
جیمین: مامان عاشقتم
☆: حالا خودتو لوس نکن برو بخواب
جیمین: شب بخیر
☆: شب بخیر
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
صبح
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
ا.ت
تق تق تق
☆: جیمین مامان منم
ا.ت: جانم مامان
☆: ا.ت تویی
ا.ت: جیمین خوابه
☆: صبحانه براتون آوردم
ا.ت: مرسی مامان خودمون میومدیم پایین
☆: ببخشیدا ولی امروز گفتم نیومدی
ا.ت: خب باید حواسمون باشه
☆: ببخشید
ا.ت: مامان جون اشکالی نداره
#جیمین
#فیک
#سناریو
۱۷.۵k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.