گویی پدر ژپتوی نجار

گویی پدر ژپتوی نجار
از سرما
پینوکیوی عزیزش را 
در اجاق میسوزاند 
اینگونه که تو مرا ...
دیدگاه ها (۱)

شده تا نیمه ی شب در بزنی ، وا نکنند ؟!یا دری را شده با سر بز...

فرسنگ ها دور تر از اینجا ،کسی بدنبال من می گردد . . .این شعر...

جاری مانده ایم ...هردو...اگرچه سد راه ،سلامهای خودمانیست...م...

خیلی میخواستَمِت ..طوری که ،یادته گُفتی : بُرو ، بمونی اذیّت...

مرا طوری بقل کن گویی عمریست از تو دور بودمو ارام مرا ببوس که...

مرا طوری بقل کن گویی عمریست از تو دور بودمو ارام مرا ببوس که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط