فیک درد عشق
فیک درد عشق
پارت پنجاه
- اروم انجامش بدی
+ نترس اذیتت نمی کنم
لباش رو روی لبام قرار داد تا یه وقت صدام در نیاد
دستاش روی تک تک اجزای بدنم در حال گردش بود
با هر حرکتی که انجام میداد بدنم اروم تکون میخورد
که کم کم شروع به وارد کردنش کرد
اروم اروم طوری که اذیت نشم این کار رو انجام داد
بعد از وارد شدنش شروع به حرکت کرد
با هر ضربه ای که میزد دردی که داشتم کم رنگ تر میشد
- محکم تر
+ باشه....
ضربه هاش رو محکم تر کرد که بعد از چند دیقه هر دو به اوج رسیدیم
یه چند راند این کار رو انجام دادیم
از جام بلند شدم تا یه چند تا قرص وردارم
+ کجا؟
- میرم قرص بخورم
+ لازم نیست
بعد از گفتن لازم نیست دستم رو گرفت و من رو خوابوند کنار خودش
- ولی جونگ کوک اگه یه وقت چیز بشه چی؟
+ نترس چیزی نمیشه
فعلا بخواب
- باشه
شب همش تلو تلو میخوردم
اصلا خوابم نمیبرد
یه نگاهی به ساعت گوشیم انداختم که ساعت ۳ رو نشون میداد
ای خدا چرا خوابم نمیبره؟
اروم طوری که جونگ کوک بیدار نشه رفتم بیرون از اتاق
رفتم طبقه ی پایین تا یکم اب بخورم
در یخچال رو باز کردم که حس کردم شخصی پشت سرمه
وقتی برگشتم با جونگ کوکی که چشاش پف کرده رو به رو شدم
- هیینننننن ترسیدم
+ چرا بیدار شدی؟
- خوابم نمیبرد
+ باشه من میرم بالا تو هم زود بیا
- اوکی
جونگ کوک رفت طبقه ی بالا
گوشیم رو ورداشتم و رفتم داخل گالری
تا یه چند تا از عکسای امشب رو نگاه
کنم
یه چیزی اینجا مشکوک بود
چرا همش حس میکردم یکی داره نگام میکنه
درسته شاید بگید مهمونا بودن ولی اخه کی از اول تا اخر مهمونی همش به تو نگاه میکنه؟
قضیه یکم بو داره
گوشیم رو خاموش کردم و رفتم طبقه ی بالا که دیدیم خوابش برده
چقدر زود خوابش می بره
رفتم و کنارش دراز کشیدم که دستش رو انداخت دور کمرم و من رو چسبوند به خودش
منم کم کم خوابم برد
صبح
با صدای زنگ خوردن گوشیم بیدار شدم
اخه کدوم الاغی الان زنگ میزنه؟
- الو
لی: سلام خانم کیم
- خانم لی شمایید؟
لی: بله خانم
- چیزی شده؟
لی: راستش یه چند تا مرد اومدن شرکت و میگن که از طرف شرکت سونگ اومدن اینجا و درخواست ملاقات با شما رو دارن
- شرکت سونگ؟
لی: بله
- باشه سرگرمشون کن تا من بیام
لی: چشم
سریع رفتم و لباسم رو پوشیدم
رفتم طبقه ی پایین که اجوما برام یه لقمه اماده کرده بود
اون رو ورداشتم و رفتم سمت ماشین
راننده: سلا خانم
- سلام زود باش بریم سمت شرکت
راننده: چشم خانم
داخل راه یه چند تا فحش اماده کردم
هم برای تهیونگ هم اون مردها
بعد از اینکه رسیدیم رفتم داخل
لی: سلام خانم خوش اومدید
- ممنون کجان؟
لی: طبقه ی بالا
- خوبه بریم
پارت پنجاه
- اروم انجامش بدی
+ نترس اذیتت نمی کنم
لباش رو روی لبام قرار داد تا یه وقت صدام در نیاد
دستاش روی تک تک اجزای بدنم در حال گردش بود
با هر حرکتی که انجام میداد بدنم اروم تکون میخورد
که کم کم شروع به وارد کردنش کرد
اروم اروم طوری که اذیت نشم این کار رو انجام داد
بعد از وارد شدنش شروع به حرکت کرد
با هر ضربه ای که میزد دردی که داشتم کم رنگ تر میشد
- محکم تر
+ باشه....
ضربه هاش رو محکم تر کرد که بعد از چند دیقه هر دو به اوج رسیدیم
یه چند راند این کار رو انجام دادیم
از جام بلند شدم تا یه چند تا قرص وردارم
+ کجا؟
- میرم قرص بخورم
+ لازم نیست
بعد از گفتن لازم نیست دستم رو گرفت و من رو خوابوند کنار خودش
- ولی جونگ کوک اگه یه وقت چیز بشه چی؟
+ نترس چیزی نمیشه
فعلا بخواب
- باشه
شب همش تلو تلو میخوردم
اصلا خوابم نمیبرد
یه نگاهی به ساعت گوشیم انداختم که ساعت ۳ رو نشون میداد
ای خدا چرا خوابم نمیبره؟
اروم طوری که جونگ کوک بیدار نشه رفتم بیرون از اتاق
رفتم طبقه ی پایین تا یکم اب بخورم
در یخچال رو باز کردم که حس کردم شخصی پشت سرمه
وقتی برگشتم با جونگ کوکی که چشاش پف کرده رو به رو شدم
- هیینننننن ترسیدم
+ چرا بیدار شدی؟
- خوابم نمیبرد
+ باشه من میرم بالا تو هم زود بیا
- اوکی
جونگ کوک رفت طبقه ی بالا
گوشیم رو ورداشتم و رفتم داخل گالری
تا یه چند تا از عکسای امشب رو نگاه
کنم
یه چیزی اینجا مشکوک بود
چرا همش حس میکردم یکی داره نگام میکنه
درسته شاید بگید مهمونا بودن ولی اخه کی از اول تا اخر مهمونی همش به تو نگاه میکنه؟
قضیه یکم بو داره
گوشیم رو خاموش کردم و رفتم طبقه ی بالا که دیدیم خوابش برده
چقدر زود خوابش می بره
رفتم و کنارش دراز کشیدم که دستش رو انداخت دور کمرم و من رو چسبوند به خودش
منم کم کم خوابم برد
صبح
با صدای زنگ خوردن گوشیم بیدار شدم
اخه کدوم الاغی الان زنگ میزنه؟
- الو
لی: سلام خانم کیم
- خانم لی شمایید؟
لی: بله خانم
- چیزی شده؟
لی: راستش یه چند تا مرد اومدن شرکت و میگن که از طرف شرکت سونگ اومدن اینجا و درخواست ملاقات با شما رو دارن
- شرکت سونگ؟
لی: بله
- باشه سرگرمشون کن تا من بیام
لی: چشم
سریع رفتم و لباسم رو پوشیدم
رفتم طبقه ی پایین که اجوما برام یه لقمه اماده کرده بود
اون رو ورداشتم و رفتم سمت ماشین
راننده: سلا خانم
- سلام زود باش بریم سمت شرکت
راننده: چشم خانم
داخل راه یه چند تا فحش اماده کردم
هم برای تهیونگ هم اون مردها
بعد از اینکه رسیدیم رفتم داخل
لی: سلام خانم خوش اومدید
- ممنون کجان؟
لی: طبقه ی بالا
- خوبه بریم
۶۷۴
۰۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.