˼ دلبر مغرور من ˹
˼ دلبر مغرور من ˹
#پارت57
...♥️....♥️....♥️....♥️....♥️....♥️....
- یزدان
حس کردم زیادی باهاش مهربونم نباید به این زودی جلوش وا میدادم باید غرورم رو جلوش حفظ میکردم غرور من به این راحتی ها نباید جلوی یه دختر 20 ساله زیر سوال میرفت درست بود دوسش دارم اما نمیخاستم اینو بفهمه و غیر مستقیم جذبش کنم ، دخترای زیادی دور و ورم بودن اما صنم فرق داشت
انتقام از سیاوش ، علاقم به صنم
وقتی به این دو موضوع فکر میکردم اتیش هوس توی وجودم شعله میکشید و زودتر صنم رو میخاستم اما چجوری باید جذبم بشه این سوالی بود که ذهنمو درگیر کرده بود برگشتم و زیر زیرکی نگاهش کردم دیدم داره ادای منو در میاره حسابی خندم گرف
- سیاوش
از پنجره اتاق به حیاط عمارت نگاهی انداختم صنم داشت قدم میزد و چقدر دلم هوای قدمای دو نفرمون رو کرد
- الو سیاوش داره بارون میباره
_ بسلامتی
- عه سیاوشمممم
_ جانم صنم لوس من
- بیا دنبالم بریم قدم بزنیم که هوا دو نفرس
توی فکر بودم که زنگ گوشیم بصدا در اومد به صفحه گوشیم نگاهی انداختم شماره ناشناس بود ...
#پارت57
...♥️....♥️....♥️....♥️....♥️....♥️....
- یزدان
حس کردم زیادی باهاش مهربونم نباید به این زودی جلوش وا میدادم باید غرورم رو جلوش حفظ میکردم غرور من به این راحتی ها نباید جلوی یه دختر 20 ساله زیر سوال میرفت درست بود دوسش دارم اما نمیخاستم اینو بفهمه و غیر مستقیم جذبش کنم ، دخترای زیادی دور و ورم بودن اما صنم فرق داشت
انتقام از سیاوش ، علاقم به صنم
وقتی به این دو موضوع فکر میکردم اتیش هوس توی وجودم شعله میکشید و زودتر صنم رو میخاستم اما چجوری باید جذبم بشه این سوالی بود که ذهنمو درگیر کرده بود برگشتم و زیر زیرکی نگاهش کردم دیدم داره ادای منو در میاره حسابی خندم گرف
- سیاوش
از پنجره اتاق به حیاط عمارت نگاهی انداختم صنم داشت قدم میزد و چقدر دلم هوای قدمای دو نفرمون رو کرد
- الو سیاوش داره بارون میباره
_ بسلامتی
- عه سیاوشمممم
_ جانم صنم لوس من
- بیا دنبالم بریم قدم بزنیم که هوا دو نفرس
توی فکر بودم که زنگ گوشیم بصدا در اومد به صفحه گوشیم نگاهی انداختم شماره ناشناس بود ...
۵.۷k
۲۴ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.