سر درد مضحکی بعد رسیدنشون به هتل داشت مغزش رو سوراخ میکرد دلیلشم واضح ...

ᴘᴀʀᴛ•²
سر درد مضحکی بعد رسیدنشون به هتل داشت مغزش رو سوراخ میکرد. دلیلشم واضح بود، کم خوابی، فکر و خیال زیاد... جونگین تا پاش رسید به هتل خوابش برد، الان خونه آروم و ساکت تر از همیشه بود، سعی میکرد بخوابه اما یه چیزی آزارش میداد. کم کم پلک هاش سنگین شدن و به خواب عمیقی رفت. وقتی بیدار شد همه جا تاریک بود نمیدونست صبح شده یا هنوز شبه، یه جورایی توی دنیای دیگه ای بود. با فشردن کلید برق کل اتاق روشن شد ولی جونگینو ندید. گوشیش رو از کنار تخت برداشت و باهاش تماس گرفت. ولی از شانس گندش جونگین گوشیشو جا گذاشته بود. بیخیال شد، چون میدونست جونگین بدون گوشیش اونم تو یه شهر غریب جای دوری نمیره. با برداشتن حوله سفید رنگش از توی چمدون به سمت حموم لاکچری اتاق رفت. یک وان بزرگ درست وسط حموم بود با تمام امکانات. ده دقیقه ای میشد توی وان آب داغ دراز کشیده بود. صدای در اتاق اومد، تشخیص اینکه جونگینه سخت نبود، این بچه باید همه کاراشو با سر و صدا انجام میداد.
" هیونگگگگ؟ "
وارد حموم شد و با چهره خسته فلیکس روبه رو شد
" بیا بریم بیرون، از وقتی اومدی همش همینجا کز کردی"
" خودت برو، حوصله ندارم"
" بیا دیگ من نه فرانسوی بلدم هم تنهام، یعنی داری دونسنگ عزیزتو تنها میفرستی تو شهر غریب؟ نچ نچ"
سری از لجبازی پسرک تکون داد و خندید. از وان بیرون اومد و حوله تنپوش سفیدشو دور تا دور بدنش انداخت.
"میام، ولی به یه شرطی"
"چی، هر چی باشه قبوله فقط بیا"
در حالی که به سمت چمدون میرفت لب زد.
"این یارو، لورج نیاد"
"باشه، باشه لورج نمیاد فقط بیا بریم"
" پایین منتظرم بمون آماده شم"
میخواست بعد اون همه روز ها و هفته هایی که به خودش نمیرسیده رو امشب جبران کنه.
لباس سفید مردونه ای برداشت، با یک شلوار سورمه ای، تیپ اولد مانیش¹کامل شد. با مرتب کردن موهاش با دست خالی و با زدن عطر بولگاری² کار رو تموم کرد و به سمت آسانسور رفت. چند نفر دیگه هم داخل اسانسو بودن ولی مشکوک ترین اونها مرد چهارشونه ای بود که لباس جذب مشکی پوشیده بود و با ماسک و کلاهی که گذاشته بود تشخیص صورتش تقریبا غیر ممکن بود، اهمیتی نداد و به سمت کافه هتل رفت. جونگین که از دور دیدش چشماش برق زد، این اولین باری بود که فلیکس رو اینجوری میدید.
"چقد خفن شدی هیونگ.."
نفس عمیقی کشید و ادامه داد
" استایل اولد مانی و عطر بولگاری حتما چند تا کشته میدی امشب"
خنده ای کرد و موهای قهوه ای رنگش رو بهم ریخت.
" بپا تورو نزدن"
ــــــــــــــــــــ
استایل اولد مانی¹: استایل اولد مانی سبکی است که در آن افراد لباس‌های بسیار باکیفیت میپوشند.
عطر بولگاری²: از بهترین و گرانترین ادکلن های مردانه می توان به بولگاری فالکار اشاره کرد.
نظرت؟ 💋
دیدگاه ها (۳)

ᴘᴀʀᴛ•³بعد رفتنش یه روز خوش ندید. همینطور که نگاهشو به سقف سف...

ᴘᴀʀᴛ•⁴"ببخشید، ولی برای چی اومدین اینجا؟" لحن سردو تندش هر چ...

ᴘᴀʀᴛ•¹اگه میگفت دلتنگش نشده قطعا دروغ گفته، ولی کم کم داشت ه...

ᴘᴀʀᴛ•²¹چند روزی از اون قضیه میگذشت و بالاخره داشت از کره میر...

Name: Lost heart Part:⑤ دامه ✓نهه اون قراره با ما فیلم ببینه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط