Part

Part ¹⁶
خونه‌ی ارن ها (ولی)
اتاق امل
امل : آبجی جون داداش دوروک تو رو دوست داره ؟
آسیه: آبجی جون تو اینا رو از کجا می‌دونی ؟
امل : آخه همش به تو نگاه میکرد بعدشم یواش به من گفت خواهر زن بعدش تو زدی روی پاش بعدش دستتو گرفت برد توی اتاق
آسیه: این وروجکو ببین حواسش به همه چی هم بوده دیگه وقت خوابه پرنسسم الان باید بخوابی
گوشی عمر زنگ میخوره سوسنه
سوسن: الو سلام عمر در مورد اون قضیه فکر کردی؟
عمر : اره فکر کردم منم دوست دارم
سوسن : جدی ؟ پس بیا دم در خونتون
عمر : یعنی چی ؟
سوسن جلوی دره
عمر: اینجا چیکار می‌کنی دختر این وقت شب ؟
سوسن : اومدم تو رو ببینم
عمر سوسنو بغل می‌کنه
سوسن : باشه پس فردا میبینمت مراقب خودت باش خداحافظ
عمر : تو هم همینطور خداحافظ
کالج آتامان
سوسن: سلام عشقم
عمروپحگگ : سلام
اولجان: هان ؟
دوروک : سلام عشقم
آسیه: سلام
و همچنان اولجان توی شوک
برک : سلام عشقم
ایبیکه : سلام
تولگا : سلام عشقم
جمیله: سلام
کان : سلام عشقم
لیلا : سلام
اولجان : بیا نگفتم آخرش همتون رل می‌زنین من به لطف واندرفولم سینگل میمونم بیا دیدی؟
عمر : ناراحت نباش پسر منو داری دیگه هاریکا رو میخوای چیکار بیا بغلم عشقم
اولجان : دستت درد نکنه پسر خودت دوست دختر داری به من میگی بده
عمر : نه ذاتا من نمیگم دوست دختر داشتن بده اینکه دوست دخترت هاریکا باشه بده عاشق شو اما عاشق هاریکا نه
اولجان : دمت گرم داداش دلداری میدی من رفتم
دوروک: ما هم میریم کافه بریم عشقم ؟
آسیه: بریم
ایبر: ماهم میایم
اسدور: باشه بیاین
سوسن : عشقم ما هم بریم
عمر : باشه بریم
جمیله : ما هم میریم باغچه
لیلا : ما هم میایم
کان و تولگا: باشه
دیدگاه ها (۰)

Part ¹⁷آسیه: مسابقه موسیقی امروزه ساعت چند ؟دوروک : ساعت ۱۰ ...

Part ¹⁸خونه ارن ها ( اورهان) اولجان چشمش خورد به یه دستکش و...

Part ¹⁵بچم دوروک ذوق مرگ میشهمیرن پیش بقیهارن ها و اتاکول ها...

Part ¹⁴کان : تو چی ؟ جواب نمی‌دی ؟لیلا : باید فکر کنمتولگا: ...

ولی عمر توی این قسمت😭😭😭#عمر #سوسن #کاردشلریم #یازگی #اسیه #د...

پارت پنجم خندیدن ماه 🌚🌙✨

سناریو دازای پارت ۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط