نیمه پارت

ویو ات
بعد از اینکه مطمعا شدم استاد دیگه کلن رفته گفتم

ات: استاد رف که دیگه برنگرده

و بچه ها همه ختدیدن وسطای کلاس بودیم که منو ته کلا بیکار بودیم نگاهی به ته کردم دیدم خاااابههههه
به بچه ها گفتم ساکت باشن چون می رو صورتشنقاشی کنم یه ماژیک برداشتمو صورتشو نقاشی کشیدمو بچه ها ریز ریز می خندیدن
خلاصه داشتم براش ریش می کشیدم که چشماشو اروم اروم باز کرد و منم از اونجای که میدونستم می میبنه من داشتم با صورتش کاری میکردم گفتم

ات: بیدار شدی داشتم نگات میکردم * ریز خنده*

خلاصه زنگ هنر و موسیقی گذشت و رسیدیم به ورزش
که.....


[[[دوستان این پارت کوچیک رو بخاطر شما گزاشتم با اینکه شرت ها نرسیده بود پارت بعدی کامله ولی هیجانی طور هسته
اومید وارم دوست داشته باشید و تازه پارت قبل اینقدر زیاد بود که تو کامنت هم نوشتم پس دیگه دیگه دیگه]]]
دیدگاه ها (۱۸)

بچه می تونم بگم بهترییییینن پیج فیکی هسته که دیدممممم

پارت 6

پارت 5

پسر کوچولوی من پارت : ۷ که دیدم همه وسط خیابون یجامع شدن...ا...

پسر کوچولوی من پارت ۴که یهو در صدا خورد...ویو ته : سریع پاشد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط