پارت 5
ویو ات
روز بعد بود که
از روی تخت بلند شدم رفتم کارامو کردم صورتمو شستم مسواک زدم
لباساما پوشیدم
امروز قرا دوباره تهیونگ رو ببینم خیلی خر ذوق بوم چون توی این مدت که باهم بودیم اینقدر که ما از هم لب گرفتیم هیچ کاپلی در این حد نبودن
با اینکارامون داشتم عاشقش میدم ذوق هر روزم برای بغل کردناش بوسه هایی که رو پیشونیم گردنم لبام میزد
نوازششاش وایییییییی
خوب خلاصه امروز سه زنگ عملی بیشتر نداشتبم
هنر ورزش موسیقی
وسایلامو برداشتم و رفتم پشت در اتاق جین
و بهش گفتم خودم پیاده میرم
جین گفت
جین: بایدم پیاده میرفتی چون من دوساعت دیر تر میام
ات: چراااااااااا؟
جین:
من که رشتم با تو یکی نیس که همش باهم کلاس داشته باشیم امروز استاد هم نمیاد منم شاید دیر تر رفتم شایدم نرفتم ولی...
وستای حرفش بود که دیدم داره زر زر میکنه
رفتم تو راه مدرسه بودم که دیدم تهیونگ با موتور اومد دنبالم
و از روی موتور پیاده شد بغلم کرد گذاشت روی موتور و بعد خودشم سوار شد
تهیونگ: سفت بغلم کن
بغلش کردم که......
اگه پارت کم بود ببخشید😫🤏🏻🤡
روز بعد بود که
از روی تخت بلند شدم رفتم کارامو کردم صورتمو شستم مسواک زدم
لباساما پوشیدم
امروز قرا دوباره تهیونگ رو ببینم خیلی خر ذوق بوم چون توی این مدت که باهم بودیم اینقدر که ما از هم لب گرفتیم هیچ کاپلی در این حد نبودن
با اینکارامون داشتم عاشقش میدم ذوق هر روزم برای بغل کردناش بوسه هایی که رو پیشونیم گردنم لبام میزد
نوازششاش وایییییییی
خوب خلاصه امروز سه زنگ عملی بیشتر نداشتبم
هنر ورزش موسیقی
وسایلامو برداشتم و رفتم پشت در اتاق جین
و بهش گفتم خودم پیاده میرم
جین گفت
جین: بایدم پیاده میرفتی چون من دوساعت دیر تر میام
ات: چراااااااااا؟
جین:
من که رشتم با تو یکی نیس که همش باهم کلاس داشته باشیم امروز استاد هم نمیاد منم شاید دیر تر رفتم شایدم نرفتم ولی...
وستای حرفش بود که دیدم داره زر زر میکنه
رفتم تو راه مدرسه بودم که دیدم تهیونگ با موتور اومد دنبالم
و از روی موتور پیاده شد بغلم کرد گذاشت روی موتور و بعد خودشم سوار شد
تهیونگ: سفت بغلم کن
بغلش کردم که......
اگه پارت کم بود ببخشید😫🤏🏻🤡
- ۴.۷k
- ۱۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط