اولین تجربه عشق
اولین_تجربه_عشق
𝐓𝐡𝐞.𝐟𝐢𝐫𝐬𝐭.𝐞𝐱𝐩𝐞𝐫𝐢𝐞𝐧𝐜𝐞.𝐨𝐟.𝐥𝐨𝐯𝐞
𝐏𝐚𝐫𝐭8
ا.ت
رفتم بالا،لباسامو عوض کردم،موهامو بالا بسته بودم بهش دست نزدم میخاستم بسته باشه،یه رژه قرمزه ملایم زدم،کیفمو ورداشتم و رفتم پایین
وقتی رفتم تهیونگ بهم زل زده بود.. ولی چرا؟؛/
+یا ته چرا اینجوری زل زدی بهم؟
_شلوارت چرا انقد پارس بیب؟(استایل ا.ت ۲)
+مای گاد(تودلم)
+کجاش پارس.؟ بعدم پسرایه ت خیابون ک از رو شلوار نمیکننم......
_نمیتوننم بکنن وقتی امواله منی
+اووههه گلبم(تودلم)
+عاهاااا
_هع بیا بریم
دستموگرفت و از عمارت بردم بیرون
تهیونگ
دستشو گرفتمو از عمارت رفتیم بیرن.سواره ماشین شدیم.. پامو گذاشتم رو گاز
+کجا میخاییم بریم؟
_هرجا ک رفتم
+خب بگو بدونم
_بهرحال میریم میبینی
+ایششششش
_هعع(پوزخند)
...........
ا.ت
_پیداشو
+خب
پیاده شدم اونم همینطور،به دورو اطرافم نگاه کردم بیابون بود ک فقط ی کلبه اونجا بود
+برایه چی امدیم اینجا ته؟
_بیا میریم میبینیم
رفتیم تو کلبه چندتا از بادیگارداش اونجا بودن
~سلام قربان
_کجاس؟
~تویه زیرزمین
_شما همینجا بمونید
~چشم قربان
دستمو محکم گرفتو بردم تو زیرزمین
+عاااااا،تهیونگ دستممم درد گرفتتت
هیچی نگفت،هیچوقت هیچی نمیگه=/
رسیدم ب زیرزمین
دستمو ول کرد
_ببینش
یه مرد بود رو صندلی دستو پاش بسته بود..
بیشتر بهش دقت کردم
وقتی فهمیدم کیه.... شوکه شدممم
+اون......
#بی_تی_اس
𝐓𝐡𝐞.𝐟𝐢𝐫𝐬𝐭.𝐞𝐱𝐩𝐞𝐫𝐢𝐞𝐧𝐜𝐞.𝐨𝐟.𝐥𝐨𝐯𝐞
𝐏𝐚𝐫𝐭8
ا.ت
رفتم بالا،لباسامو عوض کردم،موهامو بالا بسته بودم بهش دست نزدم میخاستم بسته باشه،یه رژه قرمزه ملایم زدم،کیفمو ورداشتم و رفتم پایین
وقتی رفتم تهیونگ بهم زل زده بود.. ولی چرا؟؛/
+یا ته چرا اینجوری زل زدی بهم؟
_شلوارت چرا انقد پارس بیب؟(استایل ا.ت ۲)
+مای گاد(تودلم)
+کجاش پارس.؟ بعدم پسرایه ت خیابون ک از رو شلوار نمیکننم......
_نمیتوننم بکنن وقتی امواله منی
+اووههه گلبم(تودلم)
+عاهاااا
_هع بیا بریم
دستموگرفت و از عمارت بردم بیرون
تهیونگ
دستشو گرفتمو از عمارت رفتیم بیرن.سواره ماشین شدیم.. پامو گذاشتم رو گاز
+کجا میخاییم بریم؟
_هرجا ک رفتم
+خب بگو بدونم
_بهرحال میریم میبینی
+ایششششش
_هعع(پوزخند)
...........
ا.ت
_پیداشو
+خب
پیاده شدم اونم همینطور،به دورو اطرافم نگاه کردم بیابون بود ک فقط ی کلبه اونجا بود
+برایه چی امدیم اینجا ته؟
_بیا میریم میبینیم
رفتیم تو کلبه چندتا از بادیگارداش اونجا بودن
~سلام قربان
_کجاس؟
~تویه زیرزمین
_شما همینجا بمونید
~چشم قربان
دستمو محکم گرفتو بردم تو زیرزمین
+عاااااا،تهیونگ دستممم درد گرفتتت
هیچی نگفت،هیچوقت هیچی نمیگه=/
رسیدم ب زیرزمین
دستمو ول کرد
_ببینش
یه مرد بود رو صندلی دستو پاش بسته بود..
بیشتر بهش دقت کردم
وقتی فهمیدم کیه.... شوکه شدممم
+اون......
#بی_تی_اس
۱۲.۱k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.