رومان مدیریت عشق پارت

رومان مدیریت عشق پارت 12
راست میگفت من خیلی حساس بودم طوری که وقتی مامانم یه ذره به بچه های داییم یا خالم قربون صدقه میرفت باهاش قهر میکردم ولی شنیدن این کلمه اونم از دهن یه پسر غریبه که حالا فهمیدم خواننده اس واقعا برام گرپن تموم میشد. همینجوری تو فکر بودم که یه چیزی محکم خورد تو صورتم برگشتم گیج نگاه ارکیده کردم که حالا تو اتاق بود که با خنده گفت:
ارکیده _ کجایی آقا حسن سه ساعته دارم صدات میکنم دیدم جوابی ندادی گفتم حتما مردی اومدم بالا سرت حداقل یه صلوات بفرستم حلوا که نمیتونم درست کنم وسایلش گرونه وسعتم نمیرسه.
اینو که گفت تازه دوهزاریم افتاد که چیکار کرده و چی گفته افتادم دنبالش دنبالش که بزنمش اونم در رفت همینجوری دورتادور خونه میچرخیدیم که یه دفعه وایسادو خم شد رو زمین و منم خوردم بهشو افتادم زمین ، صاف نشستم رو زمین که دیدم داره میخنده بهم منم پاشو گرفتمو کشیدم که گلاب به روتون با باسن افتاد زمین. اینکه افتاد من ترکیدم از خنده که ایندفعه افتاد رومو شروع کرد به کشیدن موهام و منم جیغ میزدمو میخندیدم. همینجوری داشتیم همو میزدیم که که با صدای گوشیم دست نگهداشتیم و من رفتک سمت گوشیم که دیدم ناشناسه جواب دادم:
ستاره _ الوووو؟؟
حامی _ از فردا ساعت هفت میای خونم هر ساعتی که گفتم میری آدرس خونمم برات میفرستم به اون دوستتم بگو شروین گفت اونم همینجور آدرسپ براش میفرسته
بعد قطع کرد تو صورتم. نفهم بی شعور نه سلام دادن بلده نه خدافظی اییییششش.

خب این دوتا دوتای دیگه ام یه ساعت دیگه میزارم ♥
دیدگاه ها (۰)

رومان مدیریت عشق پارت 13 ارکیده _ کی بود؟؟ ستاره _ هعییی همو...

رومان مدیریت عشق پارت 11 گذشت و با ستاره از اون شرکت بی صاحا...

بچه ها امشب 4 تا پارت میدم و فردا شبم ایشلا اگه این طلسم شکس...

زیر باران سئول[پارت 2]

𝐌𝐲 𝐝𝐚𝐝𝐝𝐲 🍷پارت : ۵ویو ا.تبا الارم گوشیم بیدار شدم رفتم دوش گ...

#آرزویی_رویایی 🦋🎂پارت⁴ماری:عشقمکوک:بیبجینو:کوک؟کوک:جونم بیبم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط