رمان"دیدار دباره"
رمان"دیدار دباره"
پارت ۲
الفرد=پس اونا شایعه نبودن هه خوبه عجب تیکه ای گیر آوردم
تهیونگ با داد= عوضی ما باهم مشکل داریم به اون ربطی نداره ولش کن
الفرد= آفرین حالا به قسمت جذاب داستان رسیدیم تو این دخترو می خوای و می خوای ولش کنم پس اکر واقعا می خوایش فردا بیا به آدرسی که بهت پیامک میکنم تا مردونه حرف بزنیم .
و بعدش تلفنو قطع کرد و تهیونگ محکم گوشی رو سمت الکس پرت کرد و سرش رو به صندلی ماشین کوبید و به فکر فرو رفت
*تهیونگ*
خیلی وقت بود که نه دید بودمش نه صداشو شنیده بودم چون بهش قول داده بودم الان چطور با این قلبم برم پیشش و کمکش کنم و دوباره هوایی نشم
* فلش بک به زمان رابطه ی تهیونگ و ا.ت*
من ا.ت هستم تک دخترم و جدا از مامان بابام که توی کره هستن من توی ایتالیا زندگی میکنم و اینجا توی یه هتل مشغول به کار هستم
پارت ۲
الفرد=پس اونا شایعه نبودن هه خوبه عجب تیکه ای گیر آوردم
تهیونگ با داد= عوضی ما باهم مشکل داریم به اون ربطی نداره ولش کن
الفرد= آفرین حالا به قسمت جذاب داستان رسیدیم تو این دخترو می خوای و می خوای ولش کنم پس اکر واقعا می خوایش فردا بیا به آدرسی که بهت پیامک میکنم تا مردونه حرف بزنیم .
و بعدش تلفنو قطع کرد و تهیونگ محکم گوشی رو سمت الکس پرت کرد و سرش رو به صندلی ماشین کوبید و به فکر فرو رفت
*تهیونگ*
خیلی وقت بود که نه دید بودمش نه صداشو شنیده بودم چون بهش قول داده بودم الان چطور با این قلبم برم پیشش و کمکش کنم و دوباره هوایی نشم
* فلش بک به زمان رابطه ی تهیونگ و ا.ت*
من ا.ت هستم تک دخترم و جدا از مامان بابام که توی کره هستن من توی ایتالیا زندگی میکنم و اینجا توی یه هتل مشغول به کار هستم
۳.۱k
۲۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.