★خیانت به حکم مرگ★
★خیانت به حکم مرگ★
part ³
" ¹ماه بعد''
ویو ات:
یونگی یه منشی جدید واسه شرکت آورد. اسمش سونگمین بود....زیاد ازش خوشم نمیومد یه جوری بود....خودشم خیلی واسه من میگرفت حالا انگار کی بود دخترهی احمق!"
رفتم دفتر یونگی که دیدم سونگمین نشسته کنارش و هی دستش رو به یونگی میزنه!
اما من خوش بین بودم و فکر میکردم یونگی منو خیلی دوست داره و امکان نداره که بهم خیانت کنه
اما سخت در اشتباه بودم!
ات: شوگا.....میشه حرف بزنیم؟
شوگا: باشه عزیزم هرچی تو بگی♡
سونگمین: پس رئیس ادامهی پرونده ها رو بعدا برسی میکنیم؟
شوگا: بله دیگه میتونید برید
"سونگمین رفت و یونگی هم سریعا اومد کنار تو و بغلت کرد و یه بوسه رو پیشونیت گذاشت"
شوگا: خوب پیشی کوچولو چه کاری باهام داشتی؟
ات: میشه امشب زودتر برم خونه؟
شوگا: واسه چی؟
ات: تو شرکت زیاد حال نمیکنم درسته منم دیگه یکی از کارمندای اینجا شدم ولی خوب همسر جنابعالی هم هستم باید بهم تخفیف بدی "کیوت"
"که شوگا از شدت کیوت بودنت خندهی ریزی کرد و گفت"
شوگا: باشه پیشی کوچولو شما امشب رو زودتر میتونی بری خونه♡
ات: مرسی آقا پیشی♡♡♡
"که شوگا لب هاش رو روی لبات گذاشت و یه کیس ۳ مینی رفتید و بعدش تو از دفترش خارج شدی و سمت ماشینت راه افتادی"
ویو ات:
داشتم سوار ماشین شدم و رسیدم خونه خواستم برم سر گوشیم که دیدم ای داد بی داد گوشیم رو توی شرکت جا گذاشتم
ساعت ⁷ و ²³ دقیقه هست یونگی یه ساعت دیگه میاد بزار برم گوشیم رو از شرکت بردارم حتما وقتی رفتم پیش یونگی اونجا جاش گذاشتم آخه آخرین بار اونجا دستم بود
دوباره سوار ماشین شدم و برگشتم به سمت شرکت اما هیچکس تو شرکت نبود
پس یعنی اونا کجان؟؟
رفتم دفتر یونگی و در رو باز کردم که دیدم.......دیدم یونگی سونگمین رو نشونده رو پاهاش و داره اونو م.ی.ب.و.س.ه!!!!
این.....این امکان نداره! یونگی هیچوقت به من خیانت نمیکنه نه هیچوقت!! ولی این......
یونگی هم صورت دختره رو گرفته بود و با اشتیاق.........
که یهو متوجه من شدند و همو ول کردن
شوگا: آ..ات...تو.....اینجا چیکار م...میکنی؟
"و منی که اشک میریختم و با بغض نگاهشون میکردم.....همیشه کسی که فکر میکنی بهت خیانت نمیکنه دقیقا همون فرد بدترین آسیب رو بهت میزنه!!
سینم درد میکرد منم سریع از اونجا رفتم تا راحت باشن و به کارشون ادامه بدن
دو سه پارت دیگه داره♡
#BTS #V #RM #JIMIN #JIN #J_HOPE #JUNGKOOK #JK #JM #BTS_ARMY #شوگا_عضو_BTS #ARMY #Teahyung #Tea #Suga #JINKOOK #SEOKJIN #NAMJIN #bts #tehkook
#فیک #فیک_بی_تی_اس #فیک_تهیونگ #فیک_جونگ_کوک #فیک_جیمین #فیکشن #فیک_شوگا#سناریو #سناریو_بی_تی_اس#وانشات #تکپارتی # #جیمین #نامجون#جین #شوگا #جیهوپ #تهیونگ #جونگکوک #بی_تی_اس #کوک #سوکجین #هوسوک#یونگی#وی#آر_ام#تهکوک #تهمین #نامجین#جیکوک#یونمین#جینکوک#کوکمین #یونگی_عضو_بی_تی_اس
part ³
" ¹ماه بعد''
ویو ات:
یونگی یه منشی جدید واسه شرکت آورد. اسمش سونگمین بود....زیاد ازش خوشم نمیومد یه جوری بود....خودشم خیلی واسه من میگرفت حالا انگار کی بود دخترهی احمق!"
رفتم دفتر یونگی که دیدم سونگمین نشسته کنارش و هی دستش رو به یونگی میزنه!
اما من خوش بین بودم و فکر میکردم یونگی منو خیلی دوست داره و امکان نداره که بهم خیانت کنه
اما سخت در اشتباه بودم!
ات: شوگا.....میشه حرف بزنیم؟
شوگا: باشه عزیزم هرچی تو بگی♡
سونگمین: پس رئیس ادامهی پرونده ها رو بعدا برسی میکنیم؟
شوگا: بله دیگه میتونید برید
"سونگمین رفت و یونگی هم سریعا اومد کنار تو و بغلت کرد و یه بوسه رو پیشونیت گذاشت"
شوگا: خوب پیشی کوچولو چه کاری باهام داشتی؟
ات: میشه امشب زودتر برم خونه؟
شوگا: واسه چی؟
ات: تو شرکت زیاد حال نمیکنم درسته منم دیگه یکی از کارمندای اینجا شدم ولی خوب همسر جنابعالی هم هستم باید بهم تخفیف بدی "کیوت"
"که شوگا از شدت کیوت بودنت خندهی ریزی کرد و گفت"
شوگا: باشه پیشی کوچولو شما امشب رو زودتر میتونی بری خونه♡
ات: مرسی آقا پیشی♡♡♡
"که شوگا لب هاش رو روی لبات گذاشت و یه کیس ۳ مینی رفتید و بعدش تو از دفترش خارج شدی و سمت ماشینت راه افتادی"
ویو ات:
داشتم سوار ماشین شدم و رسیدم خونه خواستم برم سر گوشیم که دیدم ای داد بی داد گوشیم رو توی شرکت جا گذاشتم
ساعت ⁷ و ²³ دقیقه هست یونگی یه ساعت دیگه میاد بزار برم گوشیم رو از شرکت بردارم حتما وقتی رفتم پیش یونگی اونجا جاش گذاشتم آخه آخرین بار اونجا دستم بود
دوباره سوار ماشین شدم و برگشتم به سمت شرکت اما هیچکس تو شرکت نبود
پس یعنی اونا کجان؟؟
رفتم دفتر یونگی و در رو باز کردم که دیدم.......دیدم یونگی سونگمین رو نشونده رو پاهاش و داره اونو م.ی.ب.و.س.ه!!!!
این.....این امکان نداره! یونگی هیچوقت به من خیانت نمیکنه نه هیچوقت!! ولی این......
یونگی هم صورت دختره رو گرفته بود و با اشتیاق.........
که یهو متوجه من شدند و همو ول کردن
شوگا: آ..ات...تو.....اینجا چیکار م...میکنی؟
"و منی که اشک میریختم و با بغض نگاهشون میکردم.....همیشه کسی که فکر میکنی بهت خیانت نمیکنه دقیقا همون فرد بدترین آسیب رو بهت میزنه!!
سینم درد میکرد منم سریع از اونجا رفتم تا راحت باشن و به کارشون ادامه بدن
دو سه پارت دیگه داره♡
#BTS #V #RM #JIMIN #JIN #J_HOPE #JUNGKOOK #JK #JM #BTS_ARMY #شوگا_عضو_BTS #ARMY #Teahyung #Tea #Suga #JINKOOK #SEOKJIN #NAMJIN #bts #tehkook
#فیک #فیک_بی_تی_اس #فیک_تهیونگ #فیک_جونگ_کوک #فیک_جیمین #فیکشن #فیک_شوگا#سناریو #سناریو_بی_تی_اس#وانشات #تکپارتی # #جیمین #نامجون#جین #شوگا #جیهوپ #تهیونگ #جونگکوک #بی_تی_اس #کوک #سوکجین #هوسوک#یونگی#وی#آر_ام#تهکوک #تهمین #نامجین#جیکوک#یونمین#جینکوک#کوکمین #یونگی_عضو_بی_تی_اس
۲۲.۰k
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.