★خیانت به حکم مرگ!★
★خیانت به حکم مرگ!★
part ⁵
ویو شوگا:
پیش ات بودم که سونگمین اومد و یه سری چرت و پرت گفت! ولی اون داره دروغ میگه فقط میخواد منو جلوی ات خورد بکنه!
آخه ما که باهم ماجرایی نداشتیم چجوری تونسته حامله بشه از کی؟!
که ات هم رفت بیرون.....من بمیرم واسش اون دخترهی هرزه صاف دست گذاشت رو نقطه ضعف ات که بچه دار نمیشه 😢
رفتم دنبالش که دیدم......
ویو ات:
اشکام جاری شدم که سوهو اومد پیشم و.....
سوهو: چیشده ات؟
ات: "گریه"
سوهو: گفتم چی شدههه؟
"که ات سوهو رو بغل کرد و واسش توضیح داد که چه اتفاقی افتاده"
سوهو: من بمیرم واست....گریه نکن
شوگا: هوی! تو کی هستی که بهش میگی من بمیرم واست هااا؟ "داد"
سوهو: همهی گریه هایی که ات میکنه تقصیر توعه اگه تو بهش خیانت نمیکردی اونم اینطوری گریه نمیکرد! "داد"
شوگا: "با اون حرفش ناراحت شدم....شاید همه چی تقصیر من بود!"
شوگا: کیم سوهو! تو از شرکت اخراجی!
سوهو: چون نمیتونی چیزی بگی منو اخراج میکنی چون کم آوردی چون خودت میدونی که به ات خیانت.....
شوگا: خفه شووو "عربده" دیگه نمیخوام ریختت رو تو شرکت ببینم!
سوهو: ات بیا بریم بیرون!
شوگا: ات هیج جایی نمیره!
سوهو: اتفاقا ات با من میاد!
''که خلاصه دعوا شد و بعدش پلیس اومد و هر دوشون رو گرفتند و بردند....اما تا ³ ساعت بعدش آزاد شدند و رفتن خونه هاشون''
ویو ات:
من و کارمندای دیگه تو شرکت موندیم تا کارای عقب موندهی شرکت رو انجام بدیم
ساعت ⁹ و ³⁰ شب بود من موندم شرکت تا پرونده ها رو برسی کنم
که صدای در اومد
با خودم گفتم حتما یکی از کارمندا بود که یهو در اتاق من باز شد و شوگا اومد داخل....به نظر مست میومد!
شوگا: ات...درست میبینم؟ خودتی؟
"با حالت جدی و سرد بهش گفتم"
ات: آقای مین...شما اونوقت شب اینجا چیکار میکنید؟
"که دیدم داره میاد سمتم! ترسیدم و رفتم عقب تا جایی که خوردم به دیوار!"
ات: آقای مین شما دارید چیکار میکنید؟
شوگا: من تو رو دوست دارم! فقط تو! تو ماله خودمی!
"و شوگا لبش رو روی لبای ات گذاشت و اونو بوسید"
شوگا: واست یه....یه آبمیوه خریدم که بخوری! اگه بخوریش منم میرم! دوست دارم که واست خریدم♡
''چون میخواستم زودتر از پیشم بره آبمیوه رو خوردم اما انگار توش الکل ریخته بود و منم مست شدم!"
صبح که بیدار شدم دیدم من تو خونهی شوگا هستم! م..من....من اینجا چیکار میکنم؟!!!
سریع از اونجا خارج شدم و رفتم خونهی خودم و حسابی گریه کردم!
پارت بعدی آخره♡
اگه لایکا و کامنتا زیاد بشه پارت بعد رو میزارم♡
#BTS #V #RM #JIMIN #JIN #J_HOPE #JUNGKOOK #JK #Teahyung #Suga #btsi #tehkook
#فیک #فیک_بی_تی_اس #فیک_تهیونگ #فیک_جونگ_کوک #فیک_جیمین #فیکشن #فیک_شوگا #سناریو #سناریو_بی_تی_اس #وانشات #تکپارتی # #جیمین #نامجون #جین #شوگا #جیهوپ #تهیونگ #جونگکوک #بی_تی_اس #تهکوک
part ⁵
ویو شوگا:
پیش ات بودم که سونگمین اومد و یه سری چرت و پرت گفت! ولی اون داره دروغ میگه فقط میخواد منو جلوی ات خورد بکنه!
آخه ما که باهم ماجرایی نداشتیم چجوری تونسته حامله بشه از کی؟!
که ات هم رفت بیرون.....من بمیرم واسش اون دخترهی هرزه صاف دست گذاشت رو نقطه ضعف ات که بچه دار نمیشه 😢
رفتم دنبالش که دیدم......
ویو ات:
اشکام جاری شدم که سوهو اومد پیشم و.....
سوهو: چیشده ات؟
ات: "گریه"
سوهو: گفتم چی شدههه؟
"که ات سوهو رو بغل کرد و واسش توضیح داد که چه اتفاقی افتاده"
سوهو: من بمیرم واست....گریه نکن
شوگا: هوی! تو کی هستی که بهش میگی من بمیرم واست هااا؟ "داد"
سوهو: همهی گریه هایی که ات میکنه تقصیر توعه اگه تو بهش خیانت نمیکردی اونم اینطوری گریه نمیکرد! "داد"
شوگا: "با اون حرفش ناراحت شدم....شاید همه چی تقصیر من بود!"
شوگا: کیم سوهو! تو از شرکت اخراجی!
سوهو: چون نمیتونی چیزی بگی منو اخراج میکنی چون کم آوردی چون خودت میدونی که به ات خیانت.....
شوگا: خفه شووو "عربده" دیگه نمیخوام ریختت رو تو شرکت ببینم!
سوهو: ات بیا بریم بیرون!
شوگا: ات هیج جایی نمیره!
سوهو: اتفاقا ات با من میاد!
''که خلاصه دعوا شد و بعدش پلیس اومد و هر دوشون رو گرفتند و بردند....اما تا ³ ساعت بعدش آزاد شدند و رفتن خونه هاشون''
ویو ات:
من و کارمندای دیگه تو شرکت موندیم تا کارای عقب موندهی شرکت رو انجام بدیم
ساعت ⁹ و ³⁰ شب بود من موندم شرکت تا پرونده ها رو برسی کنم
که صدای در اومد
با خودم گفتم حتما یکی از کارمندا بود که یهو در اتاق من باز شد و شوگا اومد داخل....به نظر مست میومد!
شوگا: ات...درست میبینم؟ خودتی؟
"با حالت جدی و سرد بهش گفتم"
ات: آقای مین...شما اونوقت شب اینجا چیکار میکنید؟
"که دیدم داره میاد سمتم! ترسیدم و رفتم عقب تا جایی که خوردم به دیوار!"
ات: آقای مین شما دارید چیکار میکنید؟
شوگا: من تو رو دوست دارم! فقط تو! تو ماله خودمی!
"و شوگا لبش رو روی لبای ات گذاشت و اونو بوسید"
شوگا: واست یه....یه آبمیوه خریدم که بخوری! اگه بخوریش منم میرم! دوست دارم که واست خریدم♡
''چون میخواستم زودتر از پیشم بره آبمیوه رو خوردم اما انگار توش الکل ریخته بود و منم مست شدم!"
صبح که بیدار شدم دیدم من تو خونهی شوگا هستم! م..من....من اینجا چیکار میکنم؟!!!
سریع از اونجا خارج شدم و رفتم خونهی خودم و حسابی گریه کردم!
پارت بعدی آخره♡
اگه لایکا و کامنتا زیاد بشه پارت بعد رو میزارم♡
#BTS #V #RM #JIMIN #JIN #J_HOPE #JUNGKOOK #JK #Teahyung #Suga #btsi #tehkook
#فیک #فیک_بی_تی_اس #فیک_تهیونگ #فیک_جونگ_کوک #فیک_جیمین #فیکشن #فیک_شوگا #سناریو #سناریو_بی_تی_اس #وانشات #تکپارتی # #جیمین #نامجون #جین #شوگا #جیهوپ #تهیونگ #جونگکوک #بی_تی_اس #تهکوک
۲۶.۰k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.