پارت185
#پارت185
فرشید_آها داشتم میگفتم.
دختره عین چی آویزونم شده بود ،
هی هم با اون صدای جیغ جیغوش فرشید،فرشید میکرد!
روزبه وسط حرفش پرید:
-تو هم نیشت بااااز، فقط کم مونده بود بگی جااااان فرشید؟!
فرشید صورتش را جمع کرد و گفت:
-تو هیچی نگو که همه چی رو از چشم تو میبینم.
آخه اگه تو رفته بودی که کسی نمیشناختت،
میشناختم که نمیاومدن باهات عکس بگیرن!
عاطفه_وای فرشید اینقد حرف نزن بگو دیگه بقیهاش رو!
فرشید_آها آها! هیچی دیگه،منم به جان عزیزش قسمش دادم که صداشو بیاره پایین.
اونم پرو پرو برگشته بهم میگه اگه لایک کنی هیچی نمیگم!
مهرنوش_وای خدای من چه باحال! حالا اگه ما بودیم یه آدم معروف میدیدیم زبونمون قفل میشد فقط عین بز زل میزدیم به یارو.
فرشید_هیچی دیگه خلاصه من اینجام در خدمتتون با این بستنی ها و این آیدی اینستاگرام!
روزبه که بین حرف زدن فرشید بستنی اش را خورده بود،ماشین را روشن کرده و راه افتاد!
...
فرشید_آها داشتم میگفتم.
دختره عین چی آویزونم شده بود ،
هی هم با اون صدای جیغ جیغوش فرشید،فرشید میکرد!
روزبه وسط حرفش پرید:
-تو هم نیشت بااااز، فقط کم مونده بود بگی جااااان فرشید؟!
فرشید صورتش را جمع کرد و گفت:
-تو هیچی نگو که همه چی رو از چشم تو میبینم.
آخه اگه تو رفته بودی که کسی نمیشناختت،
میشناختم که نمیاومدن باهات عکس بگیرن!
عاطفه_وای فرشید اینقد حرف نزن بگو دیگه بقیهاش رو!
فرشید_آها آها! هیچی دیگه،منم به جان عزیزش قسمش دادم که صداشو بیاره پایین.
اونم پرو پرو برگشته بهم میگه اگه لایک کنی هیچی نمیگم!
مهرنوش_وای خدای من چه باحال! حالا اگه ما بودیم یه آدم معروف میدیدیم زبونمون قفل میشد فقط عین بز زل میزدیم به یارو.
فرشید_هیچی دیگه خلاصه من اینجام در خدمتتون با این بستنی ها و این آیدی اینستاگرام!
روزبه که بین حرف زدن فرشید بستنی اش را خورده بود،ماشین را روشن کرده و راه افتاد!
...
۱.۴k
۲۰ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.