P20
صبح از خواب بیدار شدم و صبحونم رو خوردم لیا هنوز خواب بود براش یه نامه نوشتم و رفتم مدرسه تو راه همش به رفتارهای تهیونگ فکر میکردم ممکن اونم دوستم داشته باشه بهتره برم ازش بپرسم رفتم کلاس سر جام نشستم تهیونگ هنوز نیومده بود چرا نیومده نکنه چیزی شده نه حتما خواب مونده زنگ اول تموم شد زنگ دوم هم خورد ولی تهیونگ هنوز نیومده بود حتما باید باهاش حرف بزنم گوشیم رو برداشتم تا شمارش رو بگیرم که صدای استاد اومد
خانم مین الان دارم درس میدم هوستون باشه
_بله ببخشید
کلاس تموم شد وسایلم رو جمع کردم یکی در زد و اومد داخل مدیر بود
مدیر دانشجوهای مدرسه بیون سه آخر این هفته یعنی سه روز دیگه قراره یه مسابقه بزرگ داشته باشیم این مسابقه در زمینه هنر هست و قسمت های مختلفی از جمله عکاسی و طراحی و.....هست توی این مسابقه باید دو نفری توی یکی از قسمت ها شرکت کنید لطفا هر کی دوست داره همین الان همراه با هم گروهی اش اسمش رو بنویسه به برنده های این مسابقه یه جایزه بزرگ داده میشه خانم مین
_بله
مدیر خیلی مشتاقم تا شما رو هم توی این مسابقه ببینم کی رو به عنوان هم گروهی خود انتخاب میکنید
_من همراه با کیم تهیونگ مسابقه میدم
مدیر کیم تهیونگ چرا لطفا یکی بهتر رو انتخاب کن
_نگران نباشید خودم میدونم چیکار میکنم
مدیر امیدوارم
ا.ت ویو
اسم خودم و تهیونگ رو نوشتم خیلی واسه مسابقه ذوق داشتم بعد از اینکه مدیر رفت از مدرسه خارج شدم و رفتم کمپانی تا آهنگم رو تحویل بدم
کارم تموم شد پی دی نیم از آهنگم خیلی خوشش اومد و گفت بعد از چند روز واسه عکسبرداری و ظبط موزیک ویدئو بیام بعدش میتونم کارم رو شروع کنم رفتم خونه لیا داشت ناهار درست میکرد بهش سلام کردم و لباسام رو عوض کردم نگران تهیونگ بودم خدا رو شکر از دفتر معلم ها به کمک سویون آدرس خونه تهیونگ رو گرفتم
لیا ا.ت کجا میری
_یکم بیرون کار دارم
لیا ولی ناهار نخوردی
_بعدا میخورم سوار ماشین شدم ده مین بعد رسیدیم دم در آپارتمانی از ماشین پیاده شدم رفتم داخل یه خانمی دم در نشسته بود رفتم سمتش
_روز خوش خانم
؟ روز خوش دخترم تو اینجا چیکار میکنی
میشه بگید خونه کیم تهیونگ کجاست
؟ کیم تهیونگ آها همون پسر کیوت
_بله خودشه با لبخند
؟ طبقه دوم در شماره 5
_خیلی ممنون خانم
؟ خواهش میکنم
رفتم بالا دم در وایستادم میخواستم در رو بزنم دیدم بازه دستگیره رو چرخوندم و رفتم داخل یه خونه دنج ولی خوشگل بود چند بار تهیونگ رو صدا زدم ولی کسی نیومد روی دیوار عکسای تهیونگ و دو نفر بود فکر کنم درست اومدم ولی تهیونگ کجاست یه راه رویی اونجا بود و آخرش هم یه در بود رفتم و آروم اون در رو باز کردم دیدم یکی روی تخت دراز کشیده دقت که کردم تهیونگ بود
خانم مین الان دارم درس میدم هوستون باشه
_بله ببخشید
کلاس تموم شد وسایلم رو جمع کردم یکی در زد و اومد داخل مدیر بود
مدیر دانشجوهای مدرسه بیون سه آخر این هفته یعنی سه روز دیگه قراره یه مسابقه بزرگ داشته باشیم این مسابقه در زمینه هنر هست و قسمت های مختلفی از جمله عکاسی و طراحی و.....هست توی این مسابقه باید دو نفری توی یکی از قسمت ها شرکت کنید لطفا هر کی دوست داره همین الان همراه با هم گروهی اش اسمش رو بنویسه به برنده های این مسابقه یه جایزه بزرگ داده میشه خانم مین
_بله
مدیر خیلی مشتاقم تا شما رو هم توی این مسابقه ببینم کی رو به عنوان هم گروهی خود انتخاب میکنید
_من همراه با کیم تهیونگ مسابقه میدم
مدیر کیم تهیونگ چرا لطفا یکی بهتر رو انتخاب کن
_نگران نباشید خودم میدونم چیکار میکنم
مدیر امیدوارم
ا.ت ویو
اسم خودم و تهیونگ رو نوشتم خیلی واسه مسابقه ذوق داشتم بعد از اینکه مدیر رفت از مدرسه خارج شدم و رفتم کمپانی تا آهنگم رو تحویل بدم
کارم تموم شد پی دی نیم از آهنگم خیلی خوشش اومد و گفت بعد از چند روز واسه عکسبرداری و ظبط موزیک ویدئو بیام بعدش میتونم کارم رو شروع کنم رفتم خونه لیا داشت ناهار درست میکرد بهش سلام کردم و لباسام رو عوض کردم نگران تهیونگ بودم خدا رو شکر از دفتر معلم ها به کمک سویون آدرس خونه تهیونگ رو گرفتم
لیا ا.ت کجا میری
_یکم بیرون کار دارم
لیا ولی ناهار نخوردی
_بعدا میخورم سوار ماشین شدم ده مین بعد رسیدیم دم در آپارتمانی از ماشین پیاده شدم رفتم داخل یه خانمی دم در نشسته بود رفتم سمتش
_روز خوش خانم
؟ روز خوش دخترم تو اینجا چیکار میکنی
میشه بگید خونه کیم تهیونگ کجاست
؟ کیم تهیونگ آها همون پسر کیوت
_بله خودشه با لبخند
؟ طبقه دوم در شماره 5
_خیلی ممنون خانم
؟ خواهش میکنم
رفتم بالا دم در وایستادم میخواستم در رو بزنم دیدم بازه دستگیره رو چرخوندم و رفتم داخل یه خونه دنج ولی خوشگل بود چند بار تهیونگ رو صدا زدم ولی کسی نیومد روی دیوار عکسای تهیونگ و دو نفر بود فکر کنم درست اومدم ولی تهیونگ کجاست یه راه رویی اونجا بود و آخرش هم یه در بود رفتم و آروم اون در رو باز کردم دیدم یکی روی تخت دراز کشیده دقت که کردم تهیونگ بود
۱۰۱.۸k
۲۷ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.