عشق خطرناک من

علامت اجوما @


@ خب دخترم بیا طبقه بالا تا لباست و وظایفت رو بهت بگم

& چشم اجوما « چقدر مهربونه »رفتم بالاکه گفت
@بیا دختر لباست تو می تونی اتاق ها رو تمیز کنی فردا نوبت اتاق ارباب و باید میز صبحانه رو میچینی
باید ساعت ۶ بلند شی چون ارباب ساعت
۷ بلند میشه و اگر صبحانه اش اماده نباشه ممکن اتفاق خوبی رخ نده باشه عزیزم بیا اینجا اتاقت هست تمام وسایلی که می خوای هست
&اجوما رفت بیرون منم دراز کشیدم روی تخت اتاق تمش سیاه و ابی بود خیلی باحال بود خوابیدم که کم کم چشمام گرم شد و خوابیدم

(ویو شوگا)

چون خدمتکار قبلی رو کشته بودم به خاطر اینکه جاسوسی. کرده بود مجبور شدم یکی دیگه بیارم ولی این یکی خیلی
کیوت بود چی میگی شوگا اون یک خدمتکار سادس مثل بقیه رفتم
مشخصاتش رو چک کردم و گرفتم خوابیدم
پایان ویو شوگا

ویو ا/ت
از خواب بلند شدم تا ساعت ۵:۳۰ بود دیگه خوابم نمی یومد بلند شدم دوش گرفتم و لباسم رو پوشیدم و موهام
رو دم اسبی بستم رفتم پایین میز صبحانه رو چیدم که ارباب اومد پایین که بهم اشاره کرد و گفت ....



لطفا حمایت کنید این پارت حداقل 3 تا لایک بگیره و 2 تا کامنت و اگر نظرتون رو بگید ممنون میشم چون بعد از چند پارت داستان فکر کنم با حال باشه از نظرتون ❤️❤️❤️
دیدگاه ها (۷)

تکپارتی جیمین وقتی با پسر عموی منحرفت تنهای میشی درخواستی وی...

سناریو بی تی اس

ماه هر شب به زمین نگاه می کرد و با نورش به همه یا اوری می کر...

سعی و تلاش کن روزی موفق میشوی

پارت 8 جونگکوک:وایسا ا/ت: بله جونگکوک: هیچی برو ا/ت: وا چشه ...

❣پارت ششم❣ویو جونگکوک: نمیدونم چراوقتی گفت چیزی دیگه ای نمیخ...

پارت ۷آنچه گذشت: رفتم توی اتاقم که.....نشستم روی تخت و به فک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط