پارت299
#پارت299
ماشین رو روشن کردم و روندم سمت خونه رئیس !!
(آرش)
با عصابی داغون راه افتادم سمت آسانسور از وقتی که با مهسا دوست شده بودم ارتباطمو با حسام و یاشار قطع کرده بودم
امروزم وقتی که حسام رو دیدم واقعا واسم تعجب اور بود با دیدن قیافه رنگ پریدش اخمی کردم با صدای ضبط شده زنی که اعلام میکرد
رسیدیم به طبقه مورد نظر، در آسانسور باز شد و از اسانسور خارج شدم
با قدمای بلند وارد شرکتم شدم غریبی با دیدن من از جاش بلند شد بدون اینکه توجهی بهش کنم وارد اتاق شدم
نگاهی مشکوک به سرتا سر اتاق انداختم احساس میکردم یه چیزی از تو اتاقم کم شده ولی با یاداوری اینکه
هیچ کس اجازه نزدیک شدن به اتاقمو رو نداره سری تکون دادن سمت میزم رفتم
رو صندلی نشستم دستامو رو میز گذاشتم کلافه کشیدم تو موهام اخ لعنتی گندش بزنن مگه از امروز بدتر هم بود!!
پوفی کشیدم اون از اون جنیفر عوضی که فقط بلده بره رو مخ من اینم از حسام و اونم از قهر مهسا ...
پوفی کشیدم پرونده های رو میز رو برداشتم بی حوصله شروع کردم به چک کردنشون !!
(حسام)
پرونده رو میز گذاشتم خودمم قدمم برداشتم به عقب
سیگار رو تو جا سیگاریش خاموش کرد و پرونده رو برداشت چرخی به صندلیش زد و پشت کرد به ما ...
ماشین رو روشن کردم و روندم سمت خونه رئیس !!
(آرش)
با عصابی داغون راه افتادم سمت آسانسور از وقتی که با مهسا دوست شده بودم ارتباطمو با حسام و یاشار قطع کرده بودم
امروزم وقتی که حسام رو دیدم واقعا واسم تعجب اور بود با دیدن قیافه رنگ پریدش اخمی کردم با صدای ضبط شده زنی که اعلام میکرد
رسیدیم به طبقه مورد نظر، در آسانسور باز شد و از اسانسور خارج شدم
با قدمای بلند وارد شرکتم شدم غریبی با دیدن من از جاش بلند شد بدون اینکه توجهی بهش کنم وارد اتاق شدم
نگاهی مشکوک به سرتا سر اتاق انداختم احساس میکردم یه چیزی از تو اتاقم کم شده ولی با یاداوری اینکه
هیچ کس اجازه نزدیک شدن به اتاقمو رو نداره سری تکون دادن سمت میزم رفتم
رو صندلی نشستم دستامو رو میز گذاشتم کلافه کشیدم تو موهام اخ لعنتی گندش بزنن مگه از امروز بدتر هم بود!!
پوفی کشیدم اون از اون جنیفر عوضی که فقط بلده بره رو مخ من اینم از حسام و اونم از قهر مهسا ...
پوفی کشیدم پرونده های رو میز رو برداشتم بی حوصله شروع کردم به چک کردنشون !!
(حسام)
پرونده رو میز گذاشتم خودمم قدمم برداشتم به عقب
سیگار رو تو جا سیگاریش خاموش کرد و پرونده رو برداشت چرخی به صندلیش زد و پشت کرد به ما ...
۸.۹k
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.