به نشونه مثبت سری تکون دارم...لباس خدمتکار رو پوشیدم و رف
به نشونه مثبت سری تکون دارم...لباس خدمتکار رو پوشیدم و رفتم پایین.هم گشنم بود و هم درد داشتم.
جین: بیا اینجا(اشاره کرد که روی پاش بشینه)
به اجبار رفتم و نشستم روی پاش..لغمه ای برداشت*
جین: دهنتو باز کن...
دهنمو باز کردم که گذاشت توی دهنم_خوشمزه بود...
مین: م..میتونم بلندشم؟
جین: ن....باشه.
چی_ باورم نمیشه که قبول کرد...امروز چرا انقدر متفاوت شده.
از روی پاش بلند شدم و خواستم برم روی صندلی بشینم که ازش دور باشم.
جین: بشین روی صندلی کنارم.
مین: ن..نمیخوام.
جین: باید بیای...
رفتم نشستم و شروع کردم به خوردن..تمام مدت سنگینیه نگاهشو حس میکردم.
~~برای پارت بعد[35 لایک] و[نظر]
پایان پارت 9
جین: بیا اینجا(اشاره کرد که روی پاش بشینه)
به اجبار رفتم و نشستم روی پاش..لغمه ای برداشت*
جین: دهنتو باز کن...
دهنمو باز کردم که گذاشت توی دهنم_خوشمزه بود...
مین: م..میتونم بلندشم؟
جین: ن....باشه.
چی_ باورم نمیشه که قبول کرد...امروز چرا انقدر متفاوت شده.
از روی پاش بلند شدم و خواستم برم روی صندلی بشینم که ازش دور باشم.
جین: بشین روی صندلی کنارم.
مین: ن..نمیخوام.
جین: باید بیای...
رفتم نشستم و شروع کردم به خوردن..تمام مدت سنگینیه نگاهشو حس میکردم.
~~برای پارت بعد[35 لایک] و[نظر]
پایان پارت 9
۳۴۸
۰۳ دی ۱۴۰۳