پارت پنج معلم سخت گیر من
پارت پنج معلم سخت گیر من
رسیدیم مدرسه تا رسیدیم ساشا پشت سرم بود
( دوستان کوک از ساشا خوشش نمیاد و قبل به ا/ت گفته با ساشا نگرده )
با داد بلند گفت ا/ت کس کش وایسا جنده
من با تمام سرعت به سمت ساشا رفتم فقط در دهنش رو گرفتم
ساشا گفت : چته
ا/ت: خاک تو سرت یونا با کوک اینجان
ساشا: سلام استاد
کوک: علیک
یونا : تو چقدر بی ادبی
ساشا: از تو بهترم
اومدم چیزی بگم که ساشا گفت: ا/ت راه بیوفت
باشه بابا
زنگ دوم هم خورد ای بابا الان این زنگ با کوک داریم جر من درس ها رو ننوشتم رفتم از روی دست ساشا نوشتم که سوال آخر بودم کوک اومد تو کلاس همه بلند شدن جز من داشتم مینوشتم
کوک: بچه ها بشینین لطفا
نوشتم که صدای کوک در اومد
کوک: بچه ها تکلیف ها رو میز لطفا
داشت به میز ما نزدیک میشود که دستم رو گرفت تو گوشم گفت صبر کن بریم خونه
که زنگ خورد کوک گفت: بچه ها تکلیف هاتون رو به موقع بنویسید تا مجبور نشین مثل جعون ا/ت تو کلاس حل کنید
( بچه ها ا/ت و کوک فامیل ها شون شبیه همه )
ا/ت: استاد یادم رفته بود دفعه بعدی تکرار نمیشه
کوک: اومید وارم
رفتم دم در مدرسه من باید با اوتوبوس برم و یونا خانم با ماشین دوست پسرم اوففففففففففف
دیدم یه ماشین پشت سرم داره بوق میزنه عصابم کیرییی کرد داد زدم گفتم چته مادر جندههههه دید اون کس کوک بود اما یونا نبود پشاممممم
کوک: عمت جندست سوار شو
ا/ت: وای الان دیگه واقعا جررررم میده
😂👌💍
رسیدیم مدرسه تا رسیدیم ساشا پشت سرم بود
( دوستان کوک از ساشا خوشش نمیاد و قبل به ا/ت گفته با ساشا نگرده )
با داد بلند گفت ا/ت کس کش وایسا جنده
من با تمام سرعت به سمت ساشا رفتم فقط در دهنش رو گرفتم
ساشا گفت : چته
ا/ت: خاک تو سرت یونا با کوک اینجان
ساشا: سلام استاد
کوک: علیک
یونا : تو چقدر بی ادبی
ساشا: از تو بهترم
اومدم چیزی بگم که ساشا گفت: ا/ت راه بیوفت
باشه بابا
زنگ دوم هم خورد ای بابا الان این زنگ با کوک داریم جر من درس ها رو ننوشتم رفتم از روی دست ساشا نوشتم که سوال آخر بودم کوک اومد تو کلاس همه بلند شدن جز من داشتم مینوشتم
کوک: بچه ها بشینین لطفا
نوشتم که صدای کوک در اومد
کوک: بچه ها تکلیف ها رو میز لطفا
داشت به میز ما نزدیک میشود که دستم رو گرفت تو گوشم گفت صبر کن بریم خونه
که زنگ خورد کوک گفت: بچه ها تکلیف هاتون رو به موقع بنویسید تا مجبور نشین مثل جعون ا/ت تو کلاس حل کنید
( بچه ها ا/ت و کوک فامیل ها شون شبیه همه )
ا/ت: استاد یادم رفته بود دفعه بعدی تکرار نمیشه
کوک: اومید وارم
رفتم دم در مدرسه من باید با اوتوبوس برم و یونا خانم با ماشین دوست پسرم اوففففففففففف
دیدم یه ماشین پشت سرم داره بوق میزنه عصابم کیرییی کرد داد زدم گفتم چته مادر جندههههه دید اون کس کوک بود اما یونا نبود پشاممممم
کوک: عمت جندست سوار شو
ا/ت: وای الان دیگه واقعا جررررم میده
😂👌💍
۲۳.۵k
۰۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.