ادامه پارت قبل
جونگکوک:باشه پس....من میرم توهم استراحت کن...
سوهی:اوکی...بایییی
جونگکوک:همیشه اینطور پر انرژی باش
سوهی:چون تو گفتی چشم
هردومون خندیدیم و اون رفت خونش و منم حرکت کردم...تو راه به لونا زنگ زدم که بعد از چند بوق جواب داد
سوهی:های لونا
لونا:هلو سوهی...چیشده و چه اتفاق خاص و مهمی اوفتاده که خانم کیم سوهی به من زنگ زدند....؟
سوهی:میا پیشته اره؟
لونا:اره
سوهی:به تهیونگ زنگ بزن بیاد خونتون منم دارم میام باهاتون کار دارم
لونا:خدا به خیر بگذرونه...باشه
سوهی:خدافظ
و قطع کردم و سریعتر حرکت کردم به سمت خونه لونا
_تهیونگ_
نشسته بودم با لبتاب فیلم میدیدم که که پیامی به گوشیم اومد گوشیم رو باز کردم از طرف "مزاحم" بود...عه جونگکوکی بهم پیام داده چیشده که جناب جئون به من پیام دادن
جونگکوک:کجایی؟
تهیونگ:علیک سلام...خونه ام چرا؟
جونگکوک:میخوام درباره ی چیز باهات حرف بزنم...نمیدونم چرا با تو یکی دقیقا ولی خب حالا...
تهیونگ:لوس نشو حرفتو بزن
جونگکوک:امروز به سوهی اعتراف کردم
تهیونگ:مثل برق گرفته ها پریدم تو جام:تو چیکار کردیییییییی؟
جونگکوک:چتهه؟به سوهی گفتم دوسش دارم
تهیونگ:یاخداااااااااااااااا...اون چی گفت چی شد؟ها؟با جزئیات ریز برام تعریف کن
جونگکوک با جزئیات همه چی رو برام تعریف کرد و پشمای منم ریز به ریز مثل برگ های پاییزی ریخت
تهیونگ:وات د فااااااااز...سوهی به تو توی چشمای تو گفته ماه قشنگه؟؟؟؟؟
جونگکوک:اره مگه چی داره؟ماه قشنگ و کامل بود واقعا
تهیونگ:واقعا خری...واقعا خنگی...آخه خنگ تر از تو هم مگه داریمممممممممممممممممممممم...چقدر از خنگی تو تعریف کنم اخهههههههه.....عجب خر نفهمیه
جونگکوک:مگه چیشده...چرا اینطور میگی خوووووو
تهیونگ:خر نفهم بز الاغ میدونی سوهی علکی حرفی نمیزنی...بدون معنی جمله ای رو نمیگهههههه
جونگکوک:خببببببب؟؟؟؟؟
تهیونگ:آه خدای من عجب خریه...به زبان ژاپنی جمله ی (ماه قشنگه مگه نه؟)میشه به معنای دوست دارم...اونم تو چشات نگاه کرده و گفته یعنی خالصانه و با عشق و محبت گفتهههههههههههه
جونگکوک:شوخی میکنی؟بابا اینا چیه میگی تو؟
تهیونگ:مگه باهات تو همچین مسائلی شوخی دارم مگههه؟اگه میخوای برو تو گوگل هم سرچ کن
جونگکوک:یعنی الان منو هم دوست داره؟
تهیونگ:اره خر گندههههههه
هوووووو هووووووووو عروسی عروسی بعد سالها بلاخره عروسی داریم هوووووووو
برم از خود سازنده برنده گوچی بگم برام ی چیز خفن بیاره...
جونگکوک:آرام باش آرام آرام....با ۱۴۰ نرو جلو ...اینم که فقط به فکر لباسه...
تهیونگ:هرچی...دوباره بهت میگم هرچی شد بهم بگو...لونا داره زنگ میزنه باید جواب بدم فعلا...
جونگکوک:خدافظ
یعنی الان سوهی به منم اعتراف کرد..واییییییییی هوووووووو
سوهی:اوکی...بایییی
جونگکوک:همیشه اینطور پر انرژی باش
سوهی:چون تو گفتی چشم
هردومون خندیدیم و اون رفت خونش و منم حرکت کردم...تو راه به لونا زنگ زدم که بعد از چند بوق جواب داد
سوهی:های لونا
لونا:هلو سوهی...چیشده و چه اتفاق خاص و مهمی اوفتاده که خانم کیم سوهی به من زنگ زدند....؟
سوهی:میا پیشته اره؟
لونا:اره
سوهی:به تهیونگ زنگ بزن بیاد خونتون منم دارم میام باهاتون کار دارم
لونا:خدا به خیر بگذرونه...باشه
سوهی:خدافظ
و قطع کردم و سریعتر حرکت کردم به سمت خونه لونا
_تهیونگ_
نشسته بودم با لبتاب فیلم میدیدم که که پیامی به گوشیم اومد گوشیم رو باز کردم از طرف "مزاحم" بود...عه جونگکوکی بهم پیام داده چیشده که جناب جئون به من پیام دادن
جونگکوک:کجایی؟
تهیونگ:علیک سلام...خونه ام چرا؟
جونگکوک:میخوام درباره ی چیز باهات حرف بزنم...نمیدونم چرا با تو یکی دقیقا ولی خب حالا...
تهیونگ:لوس نشو حرفتو بزن
جونگکوک:امروز به سوهی اعتراف کردم
تهیونگ:مثل برق گرفته ها پریدم تو جام:تو چیکار کردیییییییی؟
جونگکوک:چتهه؟به سوهی گفتم دوسش دارم
تهیونگ:یاخداااااااااااااااا...اون چی گفت چی شد؟ها؟با جزئیات ریز برام تعریف کن
جونگکوک با جزئیات همه چی رو برام تعریف کرد و پشمای منم ریز به ریز مثل برگ های پاییزی ریخت
تهیونگ:وات د فااااااااز...سوهی به تو توی چشمای تو گفته ماه قشنگه؟؟؟؟؟
جونگکوک:اره مگه چی داره؟ماه قشنگ و کامل بود واقعا
تهیونگ:واقعا خری...واقعا خنگی...آخه خنگ تر از تو هم مگه داریمممممممممممممممممممممم...چقدر از خنگی تو تعریف کنم اخهههههههه.....عجب خر نفهمیه
جونگکوک:مگه چیشده...چرا اینطور میگی خوووووو
تهیونگ:خر نفهم بز الاغ میدونی سوهی علکی حرفی نمیزنی...بدون معنی جمله ای رو نمیگهههههه
جونگکوک:خببببببب؟؟؟؟؟
تهیونگ:آه خدای من عجب خریه...به زبان ژاپنی جمله ی (ماه قشنگه مگه نه؟)میشه به معنای دوست دارم...اونم تو چشات نگاه کرده و گفته یعنی خالصانه و با عشق و محبت گفتهههههههههههه
جونگکوک:شوخی میکنی؟بابا اینا چیه میگی تو؟
تهیونگ:مگه باهات تو همچین مسائلی شوخی دارم مگههه؟اگه میخوای برو تو گوگل هم سرچ کن
جونگکوک:یعنی الان منو هم دوست داره؟
تهیونگ:اره خر گندههههههه
هوووووو هووووووووو عروسی عروسی بعد سالها بلاخره عروسی داریم هوووووووو
برم از خود سازنده برنده گوچی بگم برام ی چیز خفن بیاره...
جونگکوک:آرام باش آرام آرام....با ۱۴۰ نرو جلو ...اینم که فقط به فکر لباسه...
تهیونگ:هرچی...دوباره بهت میگم هرچی شد بهم بگو...لونا داره زنگ میزنه باید جواب بدم فعلا...
جونگکوک:خدافظ
یعنی الان سوهی به منم اعتراف کرد..واییییییییی هوووووووو
۶.۳k
۰۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.