my baby girl

my baby girl
Part:31
season:2
_________________________

لونا" بعد چنددقیقه صدای پای یکی اومد از صدای پاش مشخص بود چه آدم جنتلمن یه در باز شد و یه مرد خوشتیپ با قد بلند و با کت شلوار اومد داخل پاشدم و بهش تعظیم کردم

لونا: سلام

یونگی بدون صحبت کردن نشست و سیگاری گذاشت گوشه ی لبش و روشن کرد

یونگی: بشین

لونا نشست

یونگی: اسمت؟
لونا: کیم لونا
یونگی: سن؟
لونا: ۱۶
یونگی: (خنده) هنوز بچه ای

لونا" کیر خر
یونگی یه پک از سیگارش گرفت و گفت:

یونگی: پیش جونگکوک چیکار میکردی
لونا: ببخشید ولی جونگکوک به من نگفته بود که قراره بیام اینجا برای بازجویی
یونگی: چی گفتی؟

یونگی سیگار شو تو جاسیگاری خاموش کرد و روبه لونا کرد و

یونگی: تو یه زیر خوابی بیشتر نیستی پس حق نداری با بزرگترین رئیس مافیا اینطوری حرف بزنی حالا هم عذر خواهی کن تا...
لونا: ببخشید
یونگی: (خنده) آفرین سوال قبلیمو جواب ندادی پیش جونگکوک چیکار میکنی
لونا: اون منو از پدرم خرید داستانش خیلی طولانیه
یونگی:باشه پس بعدا باید برام تعریف کنی خب برو سر اصل مطلب
لونا: اصل مطلب؟
یونگی: (خنده) دختر تو چرا نمیفهمی
لونا: اها

ادامه دارد...☆
شرط پارت بعد= ۴۰ لایک و ۳۰ کامنت