[خیانت] پارت چهارم
[خیانت] پارت چهارم
بعد رفتم خونه و دم در اتاق تهیونگ زدم دیدم جواب نداد رفتم تو اتاقش دیدم داره آهنگ گوش میده رفتم و صدای آهنگ رو کم کردم دیدم بهم محل نداد یکم به حرف خواهرم فکر کردم و یک
دفعه به شماره بهم زنگ زد گفت که رونام ( دوست حسودم) گفتمش سلام گفت میخوام یه سر بیام خونتون گفتمش خب باشه اومد و تهیونگ هنوز تو اتاقش بود رونا گفت اقا داماد کجاست گفتم فکر کنم تو اتاق الان میرم صداش میزنم رفتم و به تهیونگ گفتم از نمیدونم برای چی از دستم ناراحتی و به من محل نمیزاری الان دوستم اومده تورو خدا خوب باهام رفتار کن و بهم گفت برو بیرون رفتم و دل شوره گرفته بودم که جلوی رونا باهم بد رفتاری کنه و اومد بیرون و دیدم یک دفعه گفت بیب منم دلم ریخت گفتمش بله عزیزم گفت من دارم میرم بعد اومد یه بوسه زد به گونم خداحافظ منم بهش گفتم خداحافظ بعد رونا رو دید گفت اِ سلام ببخشید من شما رو ندیدم رونا رو دیدم داشت حسودی میکرد گفتم تو برو دیگه تهیونگ هم رفت من خیالم راحت شد رونا گفت اون اینقدر دوست داره باور کن که داره بهت خیانت میکنه
بعد رفتم خونه و دم در اتاق تهیونگ زدم دیدم جواب نداد رفتم تو اتاقش دیدم داره آهنگ گوش میده رفتم و صدای آهنگ رو کم کردم دیدم بهم محل نداد یکم به حرف خواهرم فکر کردم و یک
دفعه به شماره بهم زنگ زد گفت که رونام ( دوست حسودم) گفتمش سلام گفت میخوام یه سر بیام خونتون گفتمش خب باشه اومد و تهیونگ هنوز تو اتاقش بود رونا گفت اقا داماد کجاست گفتم فکر کنم تو اتاق الان میرم صداش میزنم رفتم و به تهیونگ گفتم از نمیدونم برای چی از دستم ناراحتی و به من محل نمیزاری الان دوستم اومده تورو خدا خوب باهام رفتار کن و بهم گفت برو بیرون رفتم و دل شوره گرفته بودم که جلوی رونا باهم بد رفتاری کنه و اومد بیرون و دیدم یک دفعه گفت بیب منم دلم ریخت گفتمش بله عزیزم گفت من دارم میرم بعد اومد یه بوسه زد به گونم خداحافظ منم بهش گفتم خداحافظ بعد رونا رو دید گفت اِ سلام ببخشید من شما رو ندیدم رونا رو دیدم داشت حسودی میکرد گفتم تو برو دیگه تهیونگ هم رفت من خیالم راحت شد رونا گفت اون اینقدر دوست داره باور کن که داره بهت خیانت میکنه
۷۲.۰k
۲۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.