[خیانت] پارت دوم
[خیانت] پارت دوم
بهش گفتم ددی بعد بوس کاری نکن امشب یه بچه ای بزارم رو دستت ا.ت گفت غلط کردم رفت اخه ما همو بوس نکرده بودیم چه برسه به......(منحرف شوید)
منم داشتم ازش میخندیدم گفتم بیا بابا شوخی کردم اومد و گفتمش من میرم یه دوشی میگیرم بعد دیدم بدجوری داره نگاه میکنه گفتم منحرف نشو بابا شوخی کردم رفتم دوش گرفتم لباسم رو عوض کردم و رفتم با ا.ت شام خوردم بهش گفتم
که ما دو ماه ازدواج کردیم کامل از هم دور زندگی میکنیم تو دوتا اتاق جدا من هم صبح میرم سرکار شب برمیگردم فقط تو رو سه ساعت میبینم بعد میرم میخوابم فقط میخوام امشب بیای و پیشم بخوابی
(از زبان ا.ت)
بعد که تهیونگ این حرف رو زد نمی دونستم چی بگم فقط بهش گفتم نه نمیتونیم باهم بخوابیم تهیونگ گفت قول میدم کار خاصی نکنم فقط بیا بخوابیم گفتم چه فرقی دارم و گفتم غلط کردم که بوست کردم و رفتم خوابیدم
بهش گفتم ددی بعد بوس کاری نکن امشب یه بچه ای بزارم رو دستت ا.ت گفت غلط کردم رفت اخه ما همو بوس نکرده بودیم چه برسه به......(منحرف شوید)
منم داشتم ازش میخندیدم گفتم بیا بابا شوخی کردم اومد و گفتمش من میرم یه دوشی میگیرم بعد دیدم بدجوری داره نگاه میکنه گفتم منحرف نشو بابا شوخی کردم رفتم دوش گرفتم لباسم رو عوض کردم و رفتم با ا.ت شام خوردم بهش گفتم
که ما دو ماه ازدواج کردیم کامل از هم دور زندگی میکنیم تو دوتا اتاق جدا من هم صبح میرم سرکار شب برمیگردم فقط تو رو سه ساعت میبینم بعد میرم میخوابم فقط میخوام امشب بیای و پیشم بخوابی
(از زبان ا.ت)
بعد که تهیونگ این حرف رو زد نمی دونستم چی بگم فقط بهش گفتم نه نمیتونیم باهم بخوابیم تهیونگ گفت قول میدم کار خاصی نکنم فقط بیا بخوابیم گفتم چه فرقی دارم و گفتم غلط کردم که بوست کردم و رفتم خوابیدم
۱۸.۴k
۲۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.