[خیانت] پارت ششم
[خیانت] پارت ششم
من که داشتم مگفتم امکان نداره نه امکان نداره که تهیونگ رسید و بهم محل نذاشت و رفتم دم در اتاقش با گریه بهش داد زدم خیانت کار عوضی بیشعور
(از زبان تهیونگ)
تعجب کرده بودم که ا.ت این حرف و زد و بهم یه عکسایی نشون داد منم تعجب کرده بودم و ازش ناراحت بودم گفتم اره منم کی اینارو گرفته
اون هم با گریه یه سیلی بهم زد و بعد بوسم کرد و دوید تو اتاقش و داشت گریه میکرد با صدای بلند من هم خیلی دلم براش یه ذره شده بود و رفتم دلم نمیومد برم پیشش رفتم بیرون و رفتم پیش جیهوپ و همه چیز رو بهش گفتم گفت که نباید بهش دروغ میگفتی و گفتم که من دوسش داشتم فقط اون دوستم نداشت جیهوپ گفت تو از کجا میدونی شاید اون تورو هم دوست داشته بود گفتم نمیدونم بعد رفتم خونه و رفتم از بالای اتاقش نگاه کردم که جلوی در خوابش برده بود صبح شد
من که داشتم مگفتم امکان نداره نه امکان نداره که تهیونگ رسید و بهم محل نذاشت و رفتم دم در اتاقش با گریه بهش داد زدم خیانت کار عوضی بیشعور
(از زبان تهیونگ)
تعجب کرده بودم که ا.ت این حرف و زد و بهم یه عکسایی نشون داد منم تعجب کرده بودم و ازش ناراحت بودم گفتم اره منم کی اینارو گرفته
اون هم با گریه یه سیلی بهم زد و بعد بوسم کرد و دوید تو اتاقش و داشت گریه میکرد با صدای بلند من هم خیلی دلم براش یه ذره شده بود و رفتم دلم نمیومد برم پیشش رفتم بیرون و رفتم پیش جیهوپ و همه چیز رو بهش گفتم گفت که نباید بهش دروغ میگفتی و گفتم که من دوسش داشتم فقط اون دوستم نداشت جیهوپ گفت تو از کجا میدونی شاید اون تورو هم دوست داشته بود گفتم نمیدونم بعد رفتم خونه و رفتم از بالای اتاقش نگاه کردم که جلوی در خوابش برده بود صبح شد
۲۲.۱k
۲۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.