پارت

#پارت79
شیطونکِ بابا🥺💜

منو از خودش جدا کرد و با یه دستش چونمو گرفت و محکم فشار داد و غرید :

+ چه زری زدی هان؟؟

صدای آهنگ اونقد زیاد بود که میدونستم جیغ و داد کردن فایده ای نداره و جور دیگه باید از زیر دستش فرار کنم

_ ولم کن افراز

+ تنت میخاره آره؟؟ میدونستم توام مثل بقیه دخترایی

_ چیزی کشیدی باز؟؟ داری توهم‌میزنی

+ خوب داشتی با اون پسره بگو بخند میکردی!! پس درست حدس زده بودم اینکاره ای

_ برو بابا خدا شفات بده

خواست ادامه بده که محکم به در کوبیدن و افراز با اخم نگام کرد

+ ساکت باش ببینم کیه

درو که باز کرد با شنیدن صدای کیانا خداروشکری تو دلم گفتم و بلند اسمشو صدا زدم

افرازم که دیگه دید راه چاره ای نداره کنار کشید و با سیاست گفت:

+ غنچه اومده بود تا اتاقمو ببینه!! مگه نه عزیزم؟؟

چشم غره ای بهش زدم و به کیانا خیره شدم
کیانا اخمی کرد و گفت:

+ بریم غنچه

با کیانا به سمت پله رفتیم و...
دیدگاه ها (۱)

#پارت80شیطونکِ بابا🥺💜با کیانا به سمت پله رفتیم و خواستم بیام...

بچه ها تصمیم دارم رمان خودمم براتون بزارم!!همتون میدونید که ...

#پارت78شیطونکِ بابا🥺💜با حرفی که زد با ترس یه قدم به عقب رفتم...

#پارت77شیطونکِ بابا🥺💜افراز کنار دختره بود و هیچ حرکتی نمیکرد...

### فصل دوم | پارت نهم نویسنده: Ghazal هوا هنوز روشن نشده ...

شیرین ترین شراباز جونگکوک Wylder P.1چشمانش از عصابیت قرمز شد...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۹

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط