پارت76
#پارت76
شیطونکِ بابا🥺💜
پله هارو یکی یکی رفتم بالا و با دیدن دختر پسرایی که تو هم میلولیدن اخمی کردم و به سمت دسشویی رفتم
درو از پشت قفل کردم و برای اینکه کسی شک نکنه دستمو الکی شستم ،
هرچند مشخص بود که انقد خورده بودن هیچی حالیشون نبود
از دسشویی رفتم بیرون و خواستم به طبقه اول برم که با صدای جیغ خفه ای از اتاق افراز سرجام ایستادم
صدای آهنگ انقد زیاد بود که شک داشتم درست شنیدم یا نه؟؟
آروم آروم به سمت اتاق حرکت کردم و نگاهی به درو اطرافم انداختم تا مطمعن شم کسی حواسش به من نیست
همه تو فضا بودن و خوشبختانه کسی متوجه حظور من نمیشد
دستگیره درو آروم باز کردم و وارد اتاق شدم که با دیدن افراز
و دختری که داشت التماس میکرد یه لحظه یاد خودم افتادم و پاهام شل شد
البته جنس التماسای دختره با مال من کلی فرق میکرد ، با دیدن صحنه رو به روم حسابی ترسیده بودم و استرس گرفته بودم
_ تورخدا زود باش لعنتی بی تابم کردی
+ نگفته بودن انقد شیطونی
_ حالا کجاشو دیدی؟؟
حالم داشت بد میشد ، خواستم از اتاق برم بیرون که در محکم بسته شد و هردوشون باهم برگشتن سمتم
شیطونکِ بابا🥺💜
پله هارو یکی یکی رفتم بالا و با دیدن دختر پسرایی که تو هم میلولیدن اخمی کردم و به سمت دسشویی رفتم
درو از پشت قفل کردم و برای اینکه کسی شک نکنه دستمو الکی شستم ،
هرچند مشخص بود که انقد خورده بودن هیچی حالیشون نبود
از دسشویی رفتم بیرون و خواستم به طبقه اول برم که با صدای جیغ خفه ای از اتاق افراز سرجام ایستادم
صدای آهنگ انقد زیاد بود که شک داشتم درست شنیدم یا نه؟؟
آروم آروم به سمت اتاق حرکت کردم و نگاهی به درو اطرافم انداختم تا مطمعن شم کسی حواسش به من نیست
همه تو فضا بودن و خوشبختانه کسی متوجه حظور من نمیشد
دستگیره درو آروم باز کردم و وارد اتاق شدم که با دیدن افراز
و دختری که داشت التماس میکرد یه لحظه یاد خودم افتادم و پاهام شل شد
البته جنس التماسای دختره با مال من کلی فرق میکرد ، با دیدن صحنه رو به روم حسابی ترسیده بودم و استرس گرفته بودم
_ تورخدا زود باش لعنتی بی تابم کردی
+ نگفته بودن انقد شیطونی
_ حالا کجاشو دیدی؟؟
حالم داشت بد میشد ، خواستم از اتاق برم بیرون که در محکم بسته شد و هردوشون باهم برگشتن سمتم
۹.۰k
۰۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.