همسایه ی من جئون جونگ کوکه p

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p¹⁸ )

تو کل اون مدت جونگ کوک همش سعی میکرد،

که جلوی دهن ا/ت رو بگیره بخاطر صدا زدن و کمک خواستن.

ا/ت انقدر اینور اونور شد که ماشینای دیگه کم کم داشتن شک میکردن،

که چه اتفاقی داره توی اون ماشین میفته؟؟

جونگ کوک: هیس، انقد تکون نخور!!

راوی:

ا/ت همچنان درحال سعی کردن برای حرف زدن بود،

که جونگ کوک دستشو از رو دهنش برداشت.

و بهش اجازه ی حرف زدن داد.

ا/ت: خفم کردی عوضی

راوی:

جونگ کوک پوزخندی زد،

که باعث بیشتر حرص خوردن ا/ت شد!

جونگ کوک یکمی خودشو جمع و جور کرد و با صدای بمی جواب داد..


جونگ کوک: مواظب حرف زدنت باش!!!

ا/ت: کی هستی که بخوای باهام اینجوری صحبت کنی؟؟؟

جونگ کوک: من؟؟؟

من میتونم کسی باشم که فکرشو نمیکنی،

میتونم ادمی باشم که زندگیتو خراب کنه و خودتم...

راوی:

ا/ت کمی نگران شد، ولی خودشو کمی گرفت و خونسرد جواب داد..

ا/ت: فکر نکن با این حرفات میتونی منو بترسونی!!

چون من هیچ نگرانی راجب بهش ندارم.

جونگ کوک: سعی نکردم نگرانت کنم یا که بترسونمت،

فقط واقعیتو برملا کردم!

راوی:

تو همین موقعیتی که ا/ت خیلی نگران شده بود...

به طور خیلی یهویی جونگ کوک متوجه موتوری که داره دنبالشون میکنه شد...

خیلی سریع میرونه، و همچنین خیلی اشناست...

اون کسی نبود جز...
دیدگاه ها (۱۹)

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p¹⁹ ) سوهو. سوهو با وجود تمام ن...

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p¹⁷ ) راوی: ا/ت متعجب بود! یعنی...

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p¹⁶ ) راوی: سوهو به اولین اتاقی...

هرزه ی حکومتی پارت ۹ا/ت : ....کوک چرا مست کردی . نگرانکوک : ...

قلب یخیپارت ۱۴با اینکه شرط هارو رعایت نکردید ولی گذاشتم، نه ...

"سرنوشت "p,35..ساعت ۳ صبح .....با حس باد سردی چشمامو باز کرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط