همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p¹⁹ )
همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p¹⁹ )
سوهو.
سوهو با وجود تمام نگرانی و تمام اون استرسایی که بخاطر سلامتی ا/ت
و همچنین نگرانی درمورد نرسیدن بهش
و یا اینکه جونگ کوک مانع رسیدن به اون دو نفر بشه، بود...
میترسید جئون بلایی سرش بیاره..
راوی:
ا/ت بشدت ترسیده بود.
میترسید بلایی سرش بیارن
یا اتفاقی بیفته که به ضررش باشه
احتمال میداد که دعوایی یا بحثی یا اتقاقی بیفته که باعث بشه،
ا/ت دیگه نتونه به زندگی عادی و روال عادیش برگرده..
اینو میدونست که الان با چه ادمایی سر و کله میزنه
میدونست چه ادمایی خطرناکی دور و برشن..
بیشترین اطلاعات رو از لئویی داشت که هیچوقت فکر اینکه روزی بخواد همچین کاری کنه،
داشت...
نه تنها اعتمادش، نسبت به لئو از بین رفت، بلکه دیگه عمرا بتونه باهاش کنار بیاد و حتی باهاش حرف بزنه.
اصلا فکرشو نمیکرد که لئو اون رو بعنوان دوست نگاه نکنه
روش حساب کرده بود، اما بعنوان یک دوست، یک رفیق
نه ادم دیگه ای...
جئونی که درحال حاضر بشدت سریع میروند، چون نمیخواست دست اون عوضی به ا/ت برسه..
پاشو روی گاز کذاشته بود و بدون توجه به داد و بیداد های ا/ت، فقط میرفت
انقدر سریع میرفت که ا/ت الان فقط از اینکه نکنه تهش بخاطر تصادف بمیره، میترسید...
سوهو همچنان داشت دنبالشون میکرد که یهو...
ببخشید خیلی دیر شد، امیدوارم درک کنید دیروز کنکور دادم و از استرس زیادی که داشتم مغزم کار نمیکرد که بخوام چیزی بنویسم و همچنین وقتشو نداشتم
به بزرگی خودتو ببخشید
سوهو.
سوهو با وجود تمام نگرانی و تمام اون استرسایی که بخاطر سلامتی ا/ت
و همچنین نگرانی درمورد نرسیدن بهش
و یا اینکه جونگ کوک مانع رسیدن به اون دو نفر بشه، بود...
میترسید جئون بلایی سرش بیاره..
راوی:
ا/ت بشدت ترسیده بود.
میترسید بلایی سرش بیارن
یا اتفاقی بیفته که به ضررش باشه
احتمال میداد که دعوایی یا بحثی یا اتقاقی بیفته که باعث بشه،
ا/ت دیگه نتونه به زندگی عادی و روال عادیش برگرده..
اینو میدونست که الان با چه ادمایی سر و کله میزنه
میدونست چه ادمایی خطرناکی دور و برشن..
بیشترین اطلاعات رو از لئویی داشت که هیچوقت فکر اینکه روزی بخواد همچین کاری کنه،
داشت...
نه تنها اعتمادش، نسبت به لئو از بین رفت، بلکه دیگه عمرا بتونه باهاش کنار بیاد و حتی باهاش حرف بزنه.
اصلا فکرشو نمیکرد که لئو اون رو بعنوان دوست نگاه نکنه
روش حساب کرده بود، اما بعنوان یک دوست، یک رفیق
نه ادم دیگه ای...
جئونی که درحال حاضر بشدت سریع میروند، چون نمیخواست دست اون عوضی به ا/ت برسه..
پاشو روی گاز کذاشته بود و بدون توجه به داد و بیداد های ا/ت، فقط میرفت
انقدر سریع میرفت که ا/ت الان فقط از اینکه نکنه تهش بخاطر تصادف بمیره، میترسید...
سوهو همچنان داشت دنبالشون میکرد که یهو...
ببخشید خیلی دیر شد، امیدوارم درک کنید دیروز کنکور دادم و از استرس زیادی که داشتم مغزم کار نمیکرد که بخوام چیزی بنویسم و همچنین وقتشو نداشتم
به بزرگی خودتو ببخشید
۱۵.۱k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.