Love with die
Love with die
Part ۲۶
ا/ت: جین و نامجون و تهیونگ و جیمین!... سلام هیونگگک
جین: سلامم حالت چطورع؟.. تازه بیدارشدید؟..
ا/ت: نه ولی کوک چرا!
جین: کوک رو دیدم که داشت به بچه کیک های کوچولو کوچولو میداد بخورن*...یااااا ا/ت باز کیک درست کردییی...باید بهمون میگفتی
ا/ت: این پنج تا جئون دارن داغ داغ میخورند وگرنه تازه از فر درآوردم😳
کوک: خنده خرگوشی*
ادمین: خودمم گفتم پنج تا جئون مورمورم شد😂
کوک: بیاید بخورید..خیلی خوشمزه اس ( دهن پر)
ا/ت: این صبحونته دیگه؟!
کوک: نه نه الان خیلی چیزای دیگه میخورم😂
ته: بچه ها صبحونه خوردن؟
ا/ت: آره
ته: پس با اجازع *.. عین بچه گربه ها بغلشون کردم و بردمشون تو محوطه بازیشون*
ا/ت: هعییی
جین: دستت درد نکنه ( دهن پر).. رفتن پیش تهیونگ*
نامجون: خیلی خوشمزه بود..تو هم بخور.منم برم پیششون*
ا/ت و کوک:😳😐
کوک: بیخیال!.. بیا خودتم بخور
ا/ت: نه تو بخور نوش جونت :)
کوک: آخه چرا؟
ا/ت: صبحونه زیاد خوردم.. چایی برات بریزم یا قهوه میخوای؟
کوک: اگه میشه قهوه!
ا/ت: گونش بوسیدم* باشعم*
کوک: چه کار کردی که رومانتیک بازی درمیاری؟😂
ا/ت: من؟..هیچی!
کوک: بگو!
ا/ت: بخدا هیچی!
کوک: همونطور که پشتش به من بود یواشکی از کمرش گرفتم و بغلش کردم که حین کشید*.. نترس..بوسه زد بر شانه* فهمیدم!.. به بچه ها حسودی کردی؟
ا/ت: سرخ شدن*..
کوک: میدونی که اگه تونبودی اونام به وجود نمیومدن؟!.. اگه عاشقت نمیشدم..گردنتو قلقلک..لبام چی؟.. بدم؟ هااا؟
ا/ت: نهنههه..جیغ میکشما!برگشتم سمتش* چی میخوای؟
کوک: غنچه کردن لبها * بوسسسس
ا/ت: الان نه
کوک: پس چطور سر میز بوسیدیم؟!
ا/ت:*.. بفرما
کوک: آفرین.برگردوندمش و یک اسپنک زدم بهش که با لگد زد تو شکمم*..خنده*
ا/ت: زهرمار!.. قهوه توکوفت کن ( جدی و خنده)
Part ۲۶
ا/ت: جین و نامجون و تهیونگ و جیمین!... سلام هیونگگک
جین: سلامم حالت چطورع؟.. تازه بیدارشدید؟..
ا/ت: نه ولی کوک چرا!
جین: کوک رو دیدم که داشت به بچه کیک های کوچولو کوچولو میداد بخورن*...یااااا ا/ت باز کیک درست کردییی...باید بهمون میگفتی
ا/ت: این پنج تا جئون دارن داغ داغ میخورند وگرنه تازه از فر درآوردم😳
کوک: خنده خرگوشی*
ادمین: خودمم گفتم پنج تا جئون مورمورم شد😂
کوک: بیاید بخورید..خیلی خوشمزه اس ( دهن پر)
ا/ت: این صبحونته دیگه؟!
کوک: نه نه الان خیلی چیزای دیگه میخورم😂
ته: بچه ها صبحونه خوردن؟
ا/ت: آره
ته: پس با اجازع *.. عین بچه گربه ها بغلشون کردم و بردمشون تو محوطه بازیشون*
ا/ت: هعییی
جین: دستت درد نکنه ( دهن پر).. رفتن پیش تهیونگ*
نامجون: خیلی خوشمزه بود..تو هم بخور.منم برم پیششون*
ا/ت و کوک:😳😐
کوک: بیخیال!.. بیا خودتم بخور
ا/ت: نه تو بخور نوش جونت :)
کوک: آخه چرا؟
ا/ت: صبحونه زیاد خوردم.. چایی برات بریزم یا قهوه میخوای؟
کوک: اگه میشه قهوه!
ا/ت: گونش بوسیدم* باشعم*
کوک: چه کار کردی که رومانتیک بازی درمیاری؟😂
ا/ت: من؟..هیچی!
کوک: بگو!
ا/ت: بخدا هیچی!
کوک: همونطور که پشتش به من بود یواشکی از کمرش گرفتم و بغلش کردم که حین کشید*.. نترس..بوسه زد بر شانه* فهمیدم!.. به بچه ها حسودی کردی؟
ا/ت: سرخ شدن*..
کوک: میدونی که اگه تونبودی اونام به وجود نمیومدن؟!.. اگه عاشقت نمیشدم..گردنتو قلقلک..لبام چی؟.. بدم؟ هااا؟
ا/ت: نهنههه..جیغ میکشما!برگشتم سمتش* چی میخوای؟
کوک: غنچه کردن لبها * بوسسسس
ا/ت: الان نه
کوک: پس چطور سر میز بوسیدیم؟!
ا/ت:*.. بفرما
کوک: آفرین.برگردوندمش و یک اسپنک زدم بهش که با لگد زد تو شکمم*..خنده*
ا/ت: زهرمار!.. قهوه توکوفت کن ( جدی و خنده)
- ۱۶.۷k
- ۲۰ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط