ارباب 🫀
ارباب 🫀
پارت ۴
هانا: آقای پارک جیمین خوشحال میشم بهم بگین خانم هانا *سرد و بی احساس *
جیمین: هانا یهویی چرا انقدر سرد شدی نسبت بهم
جیمین: آقای پارک گفتم بهم بگین خانم هانا
جیمین: اوکی 👌
هانا: حالا حرفتو بزن
جیمین: میخواستم بهت بگم من از روز اولی که دیدمت عاشقت شدم تو خیلی خوشگلی و صدات عالیه
هانا: وایسا تو از کجا میدونی صدای من خیلی خوبه
جیمین: وقتی من با شلاق بد زدمت و خیلی خون اومد و روغن داغ شمع روش ریختم
هانا: مگه میشه فراموش کنم
جیمین: داخل اتاقت نشسته بودی و آهنگ می خوندی
هانا: چی تو اونجا بودی همه ی حرفامو شنیدی
جیمین: آره در جوابت هم میخوام بگم منم دوست دارم
این داستان ادامه دارد......
لطفا حمایت کنید🎀❤❤💞🍓🌹🧸
پارت ۴
هانا: آقای پارک جیمین خوشحال میشم بهم بگین خانم هانا *سرد و بی احساس *
جیمین: هانا یهویی چرا انقدر سرد شدی نسبت بهم
جیمین: آقای پارک گفتم بهم بگین خانم هانا
جیمین: اوکی 👌
هانا: حالا حرفتو بزن
جیمین: میخواستم بهت بگم من از روز اولی که دیدمت عاشقت شدم تو خیلی خوشگلی و صدات عالیه
هانا: وایسا تو از کجا میدونی صدای من خیلی خوبه
جیمین: وقتی من با شلاق بد زدمت و خیلی خون اومد و روغن داغ شمع روش ریختم
هانا: مگه میشه فراموش کنم
جیمین: داخل اتاقت نشسته بودی و آهنگ می خوندی
هانا: چی تو اونجا بودی همه ی حرفامو شنیدی
جیمین: آره در جوابت هم میخوام بگم منم دوست دارم
این داستان ادامه دارد......
لطفا حمایت کنید🎀❤❤💞🍓🌹🧸
۳.۴k
۰۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.